" دیوار " که باشی
عاشقِ کسی می شوی
که یادش نیست
کِی، کجا
به تو «تکیه » داده است...
یادم باشد به سهراب بگویم دیگر عشق صدای تپش قلبها نیست
صدای فنر تخت هاست.......
وقتی که عاشق نیستی هیچی واست مهم نیست و به دل سوخته ها میخندی
وقتی که عاشق میشی هچکس واست مهم نیست واسه عشقت تلف میشی
وقتی که دلتو میسوزونه میره تازه میفهمی نصف عمرت بر فناست
سـاعتـــــــــ هـای نبودنتــــ
روی مچـــــم بستــه نمیشــــه
حلقــــه می شـــــوند دور گــــــــردنــــم !!!
ترکت میکنم ، تا هر سه راحت شویم …
من ، تو و رقیبم
من از قید تو ، او از قید من و تو از قید خیانت …
تلــــخ میگذرد…
ایـــــن روزها
که قرار استـــ
از او …
برای دلـــــــــــم
یک انســـــان معمـولی بســـــــــازم!!