درباره من

حرفام رو میشنوی، از لابه لای شعر، اینجوری بهتره

اما بدون هنوز، شبهام بدون اشک، محال بگذره

بودی کنار من، اما چه سوت و کور، من بودم و خودم

با این همه ولی، از گوشه گیری هات، خسته نمی شدم

تو با خودم که هیچ، با سایه منم، حرفی نمی زدی

با این همه ولی، به شب نشینی، دلم خوش اومدی

از چی برات بگم، وقتی نگفتنهام، با من اجین شده

حس میکنم دلم، غمگینترین دل روی زمین شده

روزها که می گذرند اما محاله که حسم عوض بشه

آخه هر شب یه ذره شعر، روح خرابم رو سمت تو میکشه

امشب قراره که با خاطرات تو، بازم بشینمو، باز درد و دل کنم

با کاغذهای شعر، صبح و ببینم و غرق خودم بشم

با قطره های اشک، رو کاغذهای خیس، این بیت آخره اما همیشه شعر، پایان قصه نیست ...  

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۷/۲۵ ساعت 13:34

کاربران آنلاین (1)

کاکتوس