فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 9897


درباره من
....
.....
.......
..........
............
...............
..............
.........
.......
............
...........
.........
............
...........
...................
.............
فوضولی ممنوع!!!
خسته دلان (mohsen-tanha )    

دل نوشته های ی جوان

درج شده در تاریخ ۹۴/۰۴/۱۱ ساعت 14:30 بازدید کل: 140 بازدید امروز: 140
 

یکی گوید سراپا عیب دارم
یکی گوید زبان از غیب دارم
نمی دانم که هستم هرچه هستم
قلم چون تیغ می رقصد به دستم
نه دِئبـِل نه فَرَزدَق نه کُمِیتَم
ولیکن خاک پای اهل بیتم
الا ساقی مستان ولایت
بهار بی زمستان ولایت
از آن جامی که دادی کربلا را
بنوشان این خراب مبتلا را
چنان مستم کن از یکتا پرستی
که از آهم بسوزد ملک هستی
هزاران راز را در من نهفتی
ولی در گوش من اینگونه گفتی 
زاحمد تا احد یک میم فرق است
جهانی اندرین یک میم غرق است
یقینا میم احمد میم مستیست
که سرمست ازجمالش چشم هستیست
ز احمد هر دو عالم آبرو یافت
دمی خندید و هستی رنگ وبو یافت
اگر احمد نبود آدم کجا بود
خدا را آیه ای محکم کجا بود

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۴/۰۴/۱۱ - ۱۴:۳۴
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)