منتظرم!
منتظر دلی از جنس نور،
کسی از قوم خورشید!
کسی از نژاد نفس های گرم!
مردم نیز منتظرند!
و غرق در لحظه های انتظار،
نیازشان را از لابه لای نفس های حیران خود بازگو می کنند..
شقایق ها منتظرند!
منتظر کسی که به فرهنگ، شبنم ایمان بیاورد..
کسی که آیینه های مکدر زمانه را در هم بشکند و اشک های ارغوانی را از کوچه های پریشانی نجات دهد..
کوچه ها چشم به راهند!
چشم به راه قدم هایی که زخم های بی رحم گمراهی را از چشمان مردم پاک کنند..
کوچه ها منتظر چشمان باران زایی هستند که با قدم هایش جان مردم را به شبنم اشک ها بشوید..
جاده ها منتظر رهگذری هستند که برای همیشه خواهد ماند..
منتظر قدم هایی که تن مرده کوچه ها را زنده می کند..
لاله ها منتظرند!
منتظر کسی که همزاد موج های خورشیدی است..
کسی از جنس ابر، پریزاد باران..
عاشقان منتظرند!
عاشقان بی تابند،
بی قرارند، تا هم آواز شیدایی صبح فردا باشند..
آقاجان! عاشقانت صبورند...