جدای سخت

بیا تمومش کنیم راهی نمونده حالا // باید بگذریم از هم دیگه قصمون جدا

فک میکردم تویی تنها کس من /// اما تو را نداشتم حتی اندازه ی غم

حتی اندازه ی من جا توی قلبت نبود /// من کم بودم واسه تو , این حقت نبود

که روزا سپری شه با یه دیوار فرضی ///  نه مثه دیوار بودم و نه قلبمو قرضی

بهت دادم تا یه روز به خودم پس بدی /// اما حالا به خودم میگم ایمان پس دیدی؟

چقدر ساده به بازی گرفته شد قلبت /// خوشحال بودو نفیهمیدی زد تیر غم بِت

دیگه نمیخام اونروزا واسم تکرار بشن /// بذار فراموشت کنم و خاطرات پاک بشن

باید تمومش کنیم دیگه راهی نمونده /// خودت میدونی اینا خیال واهی نبوده

ما نگاهمون به هم خیلی سرده /// حتی حرفای ما به هم عین درده

ببین قلب ما از بس درخشید /// حالا وجودمونو میسوزونه پس ببخشید

چرا غصه بخورم واسه فردای تو من /// الان دیگه میتونم برم سراغ دردای خودم

توام با خنده هات آروم بشین /// بگو ایمان تورو به سمت بارون کشید

یا تو غرور داشتی یا من مغرور بودم /// حالا توی این بازی من مغلوب شدم

توکه نگفتی بذار حالا پس من بگم /// تو برو پی زندگیت باشه منم میرم

بیا حالا  دیگه از هم پر باز کنیم /// شاید هرکدوم به تنهایی پرواز کنیم

بیا تمومش کنیم دل از غصه مرده ./// داره جون میده دلم از بس غصه خورده

آخه خود سپرده ی عشق تو بود /// اما حیف تو کردی چشمش رو کور

من با بی کسیا میسازم این قانون درده /// نمیخام باتو برام بارون درد شه

حالا به جایی رسیدیم شده حرومش عزیز /// دیگه هردو خسته شدیم بیا تمومش کنیم