فراموش کردم
رتبه کلی: 830


درباره من
عاشق شدم

در جاده ای بی مقصد...

کفشهایم ،

پاهایم رانمیپذیرد..!

بس که خسته اند

از دویدن
و
نرسیدن

به خیال تو.
shabnam*** (morvared )    

سیمین بهبهانی.......

درج شده در تاریخ ۹۴/۰۱/۲۴ ساعت 22:10 بازدید کل: 221 بازدید امروز: 220
 

من اگر مرد بودم و دست زنی را می گرفتم، پا به پایش فصل ها را قدم می زدم و برایش از عشق و دلدادگی می گفتم؛ تا لااقل یک دختر در دنیا از هیچ چیز نترسد!...شما زن ها را نمی شناسید! زن ها ترسو اند، زن ها از همه چیز می ترسند، از تنهایی، از دلتنگی، از دیروز، از فردا، از زشت شدن، از دیده نشدن، از جایگزین شدن، از تکراری شدن، از پیر شدن، از دوست داشته نشدن،... و شما برای رفع این ترس ها نه نیازی به پول دارید، نه موقعیت و نه قدرت، نه زیبایی و نه زبان بازی! کافیست فقط حریم بازوانتان راست بگوید!کافیست دوست داشتن و ماندن را بلد باشید!
تقصیر شما بود که زن ها آن قدر عوض شدند.
وقتی شما مردها شروع کردید به گرفتن احساس امنیت، زن ها عوض شدند. آن قدر که امنیت را در پولِ شما دیدند، آن قدر که ترس از دوست داشته نشدن را با جراحی پلاستیک تاخت زدند، و ترس از تنها نشدن را با بچه دار شدن، و و و...

عشق ورزیدن و عاشق کردن هنر مردانه ای ست؛ وقتی زن ها شروع می کنند به ناز خریدن و ناز کشیدن، تعادل دنیا به هم می خورد

سیمین بهبهانی

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۴/۰۱/۲۴ - ۲۲:۱۰
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)