فراموش کردم
رتبه کلی: 830


درباره من
عاشق شدم

در جاده ای بی مقصد...

کفشهایم ،

پاهایم رانمیپذیرد..!

بس که خسته اند

از دویدن
و
نرسیدن

به خیال تو.
shabnam*** (morvared )    
   
عنوان: ........
........
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 218 بازدید امروز: 215

این تصویر توسط جعفر امینی بررسی شده است.
توضیحات:
در را زد و و وارد اتاق شد. مدیر یکی از بخشهای دیگر مؤسسه بود.

یک فرم استخدامی پر شده دستش بود و بعد از حال و احوال مختصری،

فرم را داد دست من و گفت: نگاه کن این چه جالبه!

کمی بالا و پایین فرم را برانداز کردم.

به نظرم یک فرم معمولی می آمد حاوی مشخصات خانمی که برای استخدام مراجعه کرده بود.

پرسیدم: چیش جالبه؟ گفت: مشخصات فردی اش رو ببین!

شروع کردم به زیر لب خواندن مشخصات فردی؛

نام نام خانوادگی تا رسیدم به آنجا که بود فرزند:

دیدم جلوش نوشته: رضا و پروین

چند لحظه مکث کردم

مکث مرا که دید، لبخندی زد و گفت: ببین، من هم به همین جا که رسیدم، مثل تو مکث کردم،

بعدش به خانم متقاضی گفتم: چه جالب! دو تا اسم نوشته اید.

.

.
.

صدایش را صاف کرد و جواب داد:

انتظار داشتید یک اسم بنویسم؟ خب من فرزند دو نفر هستم نه فرزند یک نفر!

چند لحظه به فکر فرو رفتم.

به یاد آوردم که همیشه هنگام پر کردن فرم ها، بدون مکث و اتوماتیک

جلوی قسمت فرزند: فقط یک اسم می نوشتم: اسم پدر.

و هیچکس نام مادرم را نپرسید و من هم نگفتم


راستی چه کسی خواسته که مادر فراموش شود ؟  
درج شده در تاریخ ۹۴/۰۷/۲۵ ساعت 19:59
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)