بیکار در لغت به معنای یک شخصی است که در حال پیدا کردن یک شغل مناسب برای ایجاد منبع درآمد از طریق اشتغال باشد اما در رسیدن به آن ناکام می ماند!البته این تعریف در شهرستان میانه قابل قبول نیست چرا که بیکاری نوعی کار است که یک جوان میانه ای هر روز حول یک محور می چرخد تا کاری پیدا کند و در ادامه نا امید شده و به خانه اول بر می گردد و این چرخه خود نوعی کار است چرا که فعالیت وی در جهت پیدا کردن کار مناسب همراه با استهلاک زیادی است که خود نوعی اشتغال برای دیگران است البته این دیگران به طریق مختلف از پتانسیل بیکاران استفاده لازم را می برند به عنوان مثال نهاد ها یا بنگاه های اقتصادی یا سیاسیون به نحوی از آن در جهت نیل به اهدافشان استفاده می کنند اگر بخواهیم به طور شفاف بگوییم می شود مثال های زیر:
سیاسیون از بیکارن جهت رقابت های سیاسی استفاده می کنند و بعد از رسیدن به اهدافشان ،اگر یادشان آمد که شخص چه دلاوری هایی کرده است در جهت اشتغال شخص بیکار اقدام خواهند کرد
نهاد ها و بنگاه های اقتصادی که رابطه خوبی هم با سیاسیون دارند در قبال امتیازاتی حاضرند افرادی که معرفی می شوند را جذب کنند اما پس از طی مراحلی مالی استخدام که همانا واریز مبلغی به حساب آنان به جهت برگزاری امتحان و... که نوعی کاسبی به راه انداخته اند که خود نوعی درآمد زایی است! البته با استفاده از پتانسیل بیکاران....
مطالب بالا را جدی نگیرید مزاح بود می رویم سمت بحث خودمان که بیکاری و نبود زیر ساخت های اشتغال پایدار یکی از دلایل مهم و تاثیر گذار مهاجرت از میانه است و این معضل سالانه درصد قابل توجهی از جمعیت شهرستان را کاهش می دهد یا به قول خودمان فرار در جهت نجات است!
در سالهای اخیر به علت گرفتاری کشور در مجادلات سیاسی داخلی و خارجی اقتصاد ایران سمت نابودی رفت و این عمل هزینه سنگینی بر دوش مردم گذاشت و در ادامه کار شهرستانهای ضعیفی از جمله میانه زیر پای رکود و لگد تورم اقتصادی له ولورده شدند که خود بر شدت مهاجرت که قبلا با سرعت زمینی حساب می کردیم حال باید بگویم مهاجرت همچون هواپیما "تیکاپ "می کشد!
در این شرایط بد اقتصادی و علی رغم وعده های داده شده،متاسفانه مسئولان و نمایندگان نتوانسته اند این درد بی درمان را علاجی کنند بطوریکه بر سر تنها کارخانه امید بیکاران(فولاد) که حکم لنگه کفشی در بیابان را دارد برجک های یکدیگر را هدف قرار می دهند و هر کس می خواهد نقش قهرمان داستان را بازی کند!
افزایش بیکاری پیامدهای بد اجتماعی زیادی دارد که نام بردنش شرم آور است و این پیامد ها می تواند نسل ها آتی جامعه ما را در آتشش بسوزاند مهاجرت از میانه هر روز در حال افزایش است و این امر همانند خدمت سربازی نوعی ضرورت محسوب می شود که بر خانوار های میانه تحمیل شده است چرا که افت درآمد خانوارو تفاوت عجیب بین دخل و خرج باعث مهاجرت اجباری می شود و حل این معضل نیازمند سالها کارو تلاش از سوی مسئولان است و با سیاست "ان شاالله" و کار لاک پشتی مشکلی حل نخواهد شد!