فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 6606


درباره من
مصطفی lll (mostafalll )    

زندگی

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۹/۲۲ ساعت 01:27 بازدید کل: 211 بازدید امروز: 107
 

شبی در یک تنهایی نمناک

در عمق تنهایی بی انتهایم،

صدایی گنگ مرا به خود خواند

ندایم داد که:

_ برخیز!

_بر خواستن برای چه؟

_ برای زندگی!

_ چیست ؟

_ آن است که به خاطرش به دنیا آمده ای، به خاطرش اجازه ی نفس کشیدن داری!

_ اما من نمی خواستم!

_ چه را؟

_ به قول تو زندگی را! از من سوال نشد که می خواهی زندگی کنی یا نمی خواهی! بی اختیار خود به

این دنیا آمده ام حال باید با اخیتار خود انتخاب کنم؟ واقعاً مسخره است!

_ بی اختیار آمده ای و بی اختیار خواهی رفت! پس اختیار آن چه را که داری از دست مده!



" زندگی کن!"

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۹/۲۲ - ۰۱:۲۷
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)