تاریخ مثل ساقی کوثر نداشته است
اعجاز خلقت است و برابر نداشته است
اعجاز خلقت است و برابر نداشته است
وقت طواف دور حرم فکر می کنم
این خانه بی دلیل ترک بر نداشته است
این خانه بی دلیل ترک بر نداشته است
دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی
آیینه ای برای پیمبر نداشته است
آیینه ای برای پیمبر نداشته است
سوگند می خورم که نبی شهر علم بود
شهری که جز علی در دیگر نداشته است
طوری ز چهار چوب در قلعه کنده شد
انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است
یا غیر لا فتی صفتی در خورش نبود
یا جبرئیل واژه ی بهتر نداشته است
یا جبرئیل واژه ی بهتر نداشته است
چون روز روشن است که در جهل گم شده است
هرکس که ختم نادعلی بر نداشته است
** *
این شعر استعاره ندارد برای او
تقصیر من که نیست برابر نداشته است
شاعر: سید حمیدرضا برقعی
شاعر: سید حمیدرضا برقعی