فراموش کردم
رتبه کلی: 2315


درباره من
معصومه رجبی (msr7429 )    

جواهر

درج شده در تاریخ ۹۴/۰۵/۰۴ ساعت 12:21 بازدید کل: 181 بازدید امروز: 181
 

گاهی وقتها یه جواهری تو دلت داری

همیشه وقت تنهایی نگاش میکنی

وقت خواب نگاش میکنی 

لبخند میزنی

وقت غصه هات دلت بهش گرمه

وقت ناامیدی

میشه یه نور امید

دلت میخواد همیشه اونو تمیز براق ببینی

نمیذاری هیچ گردی روش بشینه

خلاصه تمام دلخوشیت میشه

بعدش یکی میاد میفهمه یه جواهر تو دلت داری

باشوخی و خنده

اونو از صندوقچه دلت میکشه بیرون

توروت نگاه میکنه میگه این جواهر تو هستش؟

اون موقع ست که جواهرت میشکنه

اون موقع ست که دیگه دلت بهش گرم نمیشه

روزای سرد، سرد میمونن

دیگه چیزی نیست که بشه بهش تکیه کرد

دیگه نیست...

کاش به راز دل دیگران کاری نداشته باشیم

کاش بذاریم گنجینه ها، گنجینه  باقی بمونن

...بذاریم راز همیشه راز بمونه

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۴/۰۵/۰۴ - ۱۲:۲۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)