بیا کنارم بنشین
برایت چای دم کرده ام
بیا حرف بزنیم
سکوت نکن دلبندم
تو از روزهای گم شدنت بگو
من از دلتنگی هایم
تو از آرزو هایت بگو
من از بزرگ شدنم
تو از گریه هایت بگو
من از بیقراری هایم
بیا کمی روبرویم بنشین برایت چای دم کرده ام
با یک قندان پر قندونبات
بیا روبروی من بنشین سر همان میز دونفره ام
توی این فنجان زیبا برایت چای ریخته ام
ازمن دلگیر نباش روبرویم باش
حرف بزن
تو از گریه هایت بگو
من از بیقراری هایم
تو از گم شدن عروسک هایت بگو
من از مادر شدنم
تو حرف بزن من گوش میدهم
از روزهایی بگو که منتظرم بودی
من میگویم تو گوش کن
از روزهایی که گم ت کردم از روزهایی که خواستمت
ازروزهایی که دنبالت گشتم
تو بگو از روزهایی که صدایم کردی
من میگویم از روزهایی که دنبال صدایت گشتم
کودک درونم
نزدیک بیا با من قهر نباش
بیا چای بنوش
باز از یاد میرود
سرد میشود
کودک بمان بزرگ شدن دور نیست
کودک بمان کودک درونم...