سلام .
صحیح می فرمایید ...
در محیط کار ضبط کردم و ...محیط کار بنده محله برو بیاست !!!!!!! دزدکی یک شکلی صبط میکردم که بیا و بببین ...
زود باش پسر !! زود باش !! تا کسی نیومده ...تمومش کن !!
بسیار زیبا
1- حرفه ای همچو شعرای درجه یک و آرایه های ادبی رو خوب تو شعرتون وارد کردین
2-چارچوب شعر رو معلومه تا حد زیادی می شناسین
3-معنی واژه ی *غنج = ناز و کرشمه و عشوه رو خوب تو انتها و یا بهتره بگم پاورقی آوردین
4- جناب آمیرخیزی بهتره حالا به نظر من تو انتهای شعرتون تخلص تون رو هم بیاریید و معلومه تخلصتتون موژان(مژان)باشه چون بهرحال تخلص امضای شاعر تلقی میشه
5-در ضمن دوست عزیز این نقد بود نه چیز دیگه - ممنون
نقل قول:
پریناز-ن:
4- جناب آمیرخیزی بهتره حالا به نظر من تو انتهای شعرتون تخلص تون رو هم بیاریید و معلومه تخلصتتون موژان(مژان)باشه چون بهرحال تخلص امضای شاعر تلقی میشه
5-در ضمن دوست عزیز این نقد بود نه چیز دیگه - ممنون
سلام .
ممنونم از پیامهای انگیزاننده و محبت آمیز شما و سروران و عزیزانم
بنده تخلصی خاص ندارم و همان نامم کافیست . موضوع موژان ...موضوع دیگریست و بنده بیش از 25 سال از آن در جاهای مختلف و به طرق مختلفاستفاده کرده ام و می کنم . البته قبلا رسم نبود ولی چون بعدها برای اسم زنانه نیز بکار برده شد ... استفاده از آن به عنوان تخلص را با توجه به اسم فامیل افتخار آمیزم ( امیرخیزی ) زیاد لازم نمی بینم
نقل قول:
علیرضاامیرخیزی:
بنده تخلصی خاص ندارم و همان نامم کافیست . موضوع موژان ...موضوع دیگریست و بنده بیش از 25 سال از آن در جاهای مختلف و به طرق مختلفاستفاده کرده ام و می کنم . البته قبلا رسم نبود ولی چون بعدها برای اسم زنانه نیز بکار برده شد ... استفاده از آن به عنوان تخلص را با توجه به اسم فامیل افتخار آمیزم ( امیرخیزی ) زیاد لازم نمی بینم
ممنون آقای امیرخیزی علی الخصوص در مورد واژه موژان
من خودم متولد تبریزم و فکر کنم امیرخیز محله ای قدیمی و بنام طرفای دوه چی و یا همون خ شمس تبریزی - چهارراه منجم باشه و تو دوره مشروطیت بعنوان سنگر مشروطه خواه ها تلقی می شد
نقل قول:
پریناز-ن:
من خودم متولد تبریزم و فکر کنم امیرخیز محله ای قدیمی و بنام طرفای دوه چی و یا همون خ شمس تبریزی - چهارراه منجم باشه و تو دوره مشروطیت بعنوان سنگر مشروطه خواه ها تلقی می شد
امیرخیز .... به عنوان مهمترین محله در تاریخ معاصر کشورمان ... سنگر و کوی ستارخان بود .
روزگاری که مشروطیت در همه جای ایران بر چیده شد و شیخ فضل الله نور ی در باغشاه تهران در کنار محمدعلی میرزا ندای مرگ مشروطیت را صادر کرد و فاتحانه گقت :
مشروطه مرد و قهوه اش را نیز نوشیدیم !!!
و در این دوران ...تنها محله امیرخیز تبریز بود که پرچم مشروطیت و ملت ایران را در اهتزاز داشت .
نقل قول:
علیرضاامیرخیزی:
امیرخیز .... به عنوان مهمترین محله در تاریخ معاصر کشورمان ... سنگر و کوی ستارخان بود .
روزگاری که مشروطیت در همه جای ایران بر چیده شد و شیخ فضل الله نور ی در باغشاه تهران در کنار محمدعلی میرزا ندای مرگ مشروطیت را صادر کرد و فاتحانه گقت :
مشروطه مرد و قهوه اش را نیز نوشیدیم !!!
و در این دوران ...تنها محله امیرخیز تبریز بود که پرچم مشروطیت و ملت ایران را در اهتزاز داشت .
ممنون . یاد همه بزرگانی و افرادی که در راه آزادی و سربلندی و سرافرازی خطه ی آذربایجان و تبریز و ایران و وطن عزیزمان جانشان را فدا نموده اند قرین رحمت باد یاد سردارمهدی باکری - سردار یاغچیان و شیخ الاسلام و ستارخان قره داغی و باقرخان و شیخ محمد خیابانی و سردار جهان آرا و سردار همت و میزاکوچک خان جنگلی و خیلی از شهدایی که بزرگ بودن و در طول تاریخ کهن این سرزمین برای وطن و سربلندی آن جانشان را فدا کرده ان و ولی متاسفانه ما نامشان را نمیدانیم و در این خاک زیبای وطن خفته اند و این خاک اصالت دارد
من به تو می بازم
مثل تمام نبردهایی که میان چشم تو و دل من داشت
می بازم به تو
تا فاتحانه ببوسی ام!!
و مرا تا اوج... آن بالاهای بکر... پرواز دهی..
می بازم به تو
همه ام را...
تا سردار سرزمین روح و تنم باشی....
درود آقای امیر خیزی.بسیار ممنون از شما که مارو مهمان یک نوشته بسیار زیبا از خودتون کردید. بسیار لطیف بود خوندنش... کنج عاشقانه ای بود برای تنفس
درود به شما و قلم زیباتون
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید.
ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
به علت هزینه های بالا ممکن است سایت از دسترس خارج شود.
لطفا ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
mer30
گر ببازم ، تو مرا می بوسی !
ور ببازی ،
صحیح می فرمایید ...
در محیط کار ضبط کردم و ...محیط کار بنده محله برو بیاست !!!!!!!
دزدکی یک شکلی صبط میکردم که بیا و بببین ...
زود باش پسر !! زود باش !! تا کسی نیومده ...تمومش کن !!
ممنونم همه سرورانم هستم
من به تو میبازم
اما....
من نمیبازم!!! من برنده بوسه اتشین تو شده ام(roya)
خیلی زیبا بود.خیلی زیبا بود.خیلی زیبا ...
1- حرفه ای همچو شعرای درجه یک و آرایه های ادبی رو خوب تو شعرتون وارد کردین
2-چارچوب شعر رو معلومه تا حد زیادی می شناسین
3-معنی واژه ی *غنج = ناز و کرشمه و عشوه رو خوب تو انتها و یا بهتره بگم پاورقی آوردین
4- جناب آمیرخیزی بهتره حالا به نظر من تو انتهای شعرتون تخلص تون رو هم بیاریید و معلومه تخلصتتون موژان(مژان)باشه چون بهرحال تخلص امضای شاعر تلقی میشه
5-در ضمن دوست عزیز این نقد بود نه چیز دیگه - ممنون
پریناز-ن: 4- جناب آمیرخیزی بهتره حالا به نظر من تو انتهای شعرتون تخلص تون رو هم بیاریید و معلومه تخلصتتون موژان(مژان)باشه چون بهرحال تخلص امضای شاعر تلقی میشه 5-در ضمن دوست عزیز این نقد بود نه چیز دیگه - ممنون
ممنونم از پیامهای انگیزاننده و محبت آمیز شما و سروران و عزیزانم
بنده تخلصی خاص ندارم و همان نامم کافیست . موضوع موژان ...موضوع دیگریست و بنده بیش از 25 سال از آن در جاهای مختلف و به طرق مختلفاستفاده کرده ام و می کنم . البته قبلا رسم نبود ولی چون بعدها برای اسم زنانه نیز بکار برده شد ... استفاده از آن به عنوان تخلص را با توجه به اسم فامیل افتخار آمیزم ( امیرخیزی ) زیاد لازم نمی بینم
علیرضاامیرخیزی: بنده تخلصی خاص ندارم و همان نامم کافیست . موضوع موژان ...موضوع دیگریست و بنده بیش از 25 سال از آن در جاهای مختلف و به طرق مختلفاستفاده کرده ام و می کنم . البته قبلا رسم نبود ولی چون بعدها برای اسم زنانه نیز بکار برده شد ... استفاده از آن به عنوان تخلص را با توجه به اسم فامیل افتخار آمیزم ( امیرخیزی ) زیاد لازم نمی بینم
من خودم متولد تبریزم و فکر کنم امیرخیز محله ای قدیمی و بنام طرفای دوه چی و یا همون خ شمس تبریزی - چهارراه منجم باشه و تو دوره مشروطیت بعنوان سنگر مشروطه خواه ها تلقی می شد
پریناز-ن: من خودم متولد تبریزم و فکر کنم امیرخیز محله ای قدیمی و بنام طرفای دوه چی و یا همون خ شمس تبریزی - چهارراه منجم باشه و تو دوره مشروطیت بعنوان سنگر مشروطه خواه ها تلقی می شد
روزگاری که مشروطیت در همه جای ایران بر چیده شد و شیخ فضل الله نور ی در باغشاه تهران در کنار محمدعلی میرزا ندای مرگ مشروطیت را صادر کرد و فاتحانه گقت :
مشروطه مرد و قهوه اش را نیز نوشیدیم !!!
و در این دوران ...تنها محله امیرخیز تبریز بود که پرچم مشروطیت و ملت ایران را در اهتزاز داشت .
علیرضاامیرخیزی: امیرخیز .... به عنوان مهمترین محله در تاریخ معاصر کشورمان ... سنگر و کوی ستارخان بود .
مثل تمام نبردهایی که میان چشم تو و دل من داشت
می بازم به تو
تا فاتحانه ببوسی ام!!
و مرا تا اوج... آن بالاهای بکر... پرواز دهی..
می بازم به تو
همه ام را...
تا سردار سرزمین روح و تنم باشی....
درود آقای امیر خیزی.بسیار ممنون از شما که مارو مهمان یک نوشته بسیار زیبا از خودتون کردید. بسیار لطیف بود خوندنش... کنج عاشقانه ای بود برای تنفس
درود به شما و قلم زیباتون