فراموش کردم
رتبه کلی: 20


درباره من
علیرضا امیرخیزی


www.mujan.blogsky.com

www.amirkhizi.blogfa.com

www.shereno.com/profile
php?uid=16213&op=show

avayedel.com/poets/1849

http://sherenab.com/User-mujan.html

facebook.com/ali.ho.357

*** *** ***
شعر و ترانه و داستان... موسیقی و هر آنچه ما را در درونمان به پرواز در می آورند... خاطره ساز احساساتمان میشوند َو همدم جاوید رویاهایمان میشوند ... و زندگیمان را شکل میدهند ..... این صفحات باز نمود خاطرات است .

**********************
هرگونه کپی برداری از مطالب
تالیفی - شعر - داستان و ترانه های ترجمه شده با ذکر منبع و همچنین نام نویسنده بلامانع است !

**********************
دوستان جدید را تنها و تنها بر اساس محتوای مطالبشان انتخاب خواهم کرد !

پس چنانکه سلایقمان هم ردیف نبود و در اد لیست همدیگر نبودیم ... خواهشمندم که دلخور و رنجیده نشوید ! هیچ دلیل دیگری جز این موضوع ندارد !

***
بودن در اد لیست دوستانی که روزی دهها عکس و مطلب به شکل فله ای میگذارند ، افتخار آمیز است ولی با توجه به اینکه بنده در بازدید از سایت به صفحه گزارشاتم اهمیت خاصی میدهم ، همین موضوع کثرت ارسالی از طرف سروران ، برایم ملال انگیز میشود و مجبور و ناگزیر به ترک اد لیست این دوستان عزیز میشوم . از این بابت شرمنده ام .

**** **** ****
دوستانی که نتوانند از طریق این سایت به بنده دسترسی داشته باشند ، از طریق آدرسم در فیسبوک در خدمتشان خواهم بود .
سپاسگزارم .

**** **** ****
   
عنوان: روزی که امیر کبیر گریست !
 روزی که امیر کبیر گریست !
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 437 بازدید امروز: 170
توضیحات:

روزی که امیرکبیر گریه کرد...


در سال ۱۲۶۴ قمری، نخستین برنامه ی دولت ایران برای واکسن زدن به فرمان امیرکبیر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانان ایرانی را آبله کوبی میکردند. اما چند روز پس از آغاز آبله کوبی به امیر کبیر خبر دادند که مردم از روی ناآگاهی نمیخواهند واکسن بزنند. به ویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویس ها در شهر شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه یافتن جن به خون انسان میشود.

هنگامی که خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیماری آبله جان باخته اند، امیر بیدرنگ فرمان داد هر کسی که حاضر نشود آبله بکوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. او تصور می کرد که با این فرمان همه مردم آبله میکوبند. اما نفوذ سخن دعانویس ها و نادانی مردم بیش از آن بود که فرمان امیر را بپذیرند.

شماری که پول کافی داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله کوبی سرباز زدند. شماری دیگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان میشدند یا از شهر بیرون میرفتند روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول به امیر اطلاع دادند که در همه ی شهر تهران و روستاهای پیرامون آن فقط سیصد و سی نفر آبله کوبیده اند. در همان روز، پاره دوزی را که فرزندش از بیماری آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امیر به جسد کودک نگریست و آن گاه گفت:
ما که برای نجات بچه هایتان آبله کوب فرستادیم.

پیرمرد با اندوه فراوان گفت:
حضرت امیر، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبیم جن زده میشود.
امیر فریاد کشید:
وای از جهل و نادانی، حال، گذشته از این که فرزندت را از دست داده ای باید پنج تومان هم جریمه بدهی.
پیرمرد با التماس گفت:
باور کنید که هیچ ندارم.
امیرکبیر دست در جیب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت:

حکم برنمیگردد، این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز. چند دقیقه دیگر، بقالی را آوردند که فرزند او نیز از آبله مرده بود. این بار امیرکبیر دیگر نتوانست تحمل کند. روی صندلی نشست و با حالی زار شروع به گریستن کرد.

در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. او در کمتر زمانی امیرکبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند که دو کودک شیرخوار پاره دوز و بقالی از بیماری آبله مرده اند. میرزا آقاخان با شگفتی گفت:
عجب، من تصور میکردم که میرزا احمدخان، پسر امیر، مرده است که او این چنین های های میگرید. سپس، به امیر نزدیک شد و گفت:

گریستن، آن هم به این گونه، برای دو بچه ی شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست.
امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست، آنچنان که میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید.

امیر اشکهایش را پاک کرد و گفت:

خاموش باش ! تا زمانی که ما سرپرستی این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم.
میرزا آقاخان آهسته گفت:
ولی اینان خود در اثر جهل آبله نکوبیده اند .
امیر با صدای رسا گفت:
و مسئول جهلشان نیز ما هستیم. اگر ما در هر روستا و کوچه و خیابانی مدرسه بسازیم و کتابخانه ایجاد کنیم، دعانویسها بساطشان را جمع میکنند. تمام ایرانیها اولاد حقیقی من هستند و من از این میگریم که چرا این مردم باید این قدر جاهل باشند که در اثر نکوبیدن آبله بمیرند !



   
 
درج شده در تاریخ ۹۱/۱۰/۰۶ ساعت 18:51
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)