|
علیرضاامیرخیزی
(
![]()
آلبوم:
تصاویر پروفایل
![]()
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
737 بازدید امروز: 363
توضیحات:
دریغ از یک بند یک بیت .. دریغ ازواژه ای خون رنگ کز قلبم نشان گیرد... مرا شوریده و سرمست .. رسوایِ جهان سازد ! رهایم سازد از بی حاصلی .. این مرگِ ناموزونِ رویاها ! از این آویختن در یک خلا... یک بیکرانِ ساکتِ تاریک ! تو گویی من اسیرم ... همچو یک زنجیریِ بغضی فروخفته ! هزاران جمله در ذهنِ نگون بختم به صد افسوسِ بی پایان مغروق است! هزاران قطره از خونم ... عطشناکِ قلم گشته ! مرا دیگر شرارِ آهِ ، کز شعرم برانگیزد و دنیا را به قهرِ دردِ جانکاهم سراسر آتش افروزد ... نشانی نیست ! دگر چشمی بر احساساتِ من آغوش نگشودست ! دگر اشکم زِ ِیادت جامِ جانم را به خون لبریز ننمودست ! چرا هر دفترم خالیست از هر شعر!؟ کدامین پوزه بند بر ذهنِ ِ من قفل است ؟! و من اینک نمیدانم ... قلم یا دفترم را چون عَلَم بر قله ی این زندگانی میتوان افراشت !؟ بسان پوچِ هذیانی که از زندانیِ این وهم برخیزد !؟ ..... ............ .................... ( دفتر بی شعر )
درج شده در تاریخ ۹۱/۱۰/۰۸ ساعت 12:23
برچسب ها:
![]()
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|