درباره من
علیرضا امیرخیزی
www.mujan.blogsky.com
www.amirkhizi.blogfa.com
www.shereno.com/profile
php?uid=16213&op=show
avayedel.com/poets/1849
http://sherenab.com/User-mujan.html
facebook.com/ali.ho.357
*** *** ***
شعر و ترانه و داستان... موسیقی و هر آنچه ما را در درونمان به پرواز در می آورند... خاطره ساز احساساتمان میشوند َو همدم جاوید رویاهایمان میشوند ... و زندگیمان را شکل میدهند ..... این صفحات باز نمود خاطرات است .
**********************
هرگونه کپی برداری از مطالب
تالیفی - شعر - داستان و ترانه های ترجمه شده با ذکر منبع و همچنین نام نویسنده بلامانع است !
**********************
دوستان جدید را تنها و تنها بر اساس محتوای مطالبشان انتخاب خواهم کرد !
پس چنانکه سلایقمان هم ردیف نبود و در اد لیست همدیگر نبودیم ... خواهشمندم که دلخور و رنجیده نشوید ! هیچ دلیل دیگری جز این موضوع ندارد !
***
بودن در اد لیست دوستانی که روزی دهها عکس و مطلب به شکل فله ای میگذارند ، افتخار آمیز است ولی با توجه به اینکه بنده در بازدید از سایت به صفحه گزارشاتم اهمیت خاصی میدهم ، همین موضوع کثرت ارسالی از طرف سروران ، برایم ملال انگیز میشود و مجبور و ناگزیر به ترک اد لیست این دوستان عزیز میشوم . از این بابت شرمنده ام .
**** **** ****
دوستانی که نتوانند از طریق این سایت به بنده دسترسی داشته باشند ، از طریق آدرسم در فیسبوک در خدمتشان خواهم بود .
سپاسگزارم .
**** **** ****
به علت هزینه های بالا ممکن است سایت از دسترس خارج شود.
لطفا ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
تکرار می شود مکرر
نمی میرد هرگز
مثل همیشه
بسیار زیبا
لایک
55555
" رفت " !!!
دیگر دارد حالم از این کلمه به هم میخورد !!
دیشب ساعت حدود 21/30 دقیقه در حالیکه با خانواده در حال خرید بودیم ،دوست شاعر گرانقدرم
" رند تبریزی " زنگ زد ! نگرانی از صدایش می بارید : آقای امیرخیزی ! الان یک پستی در فیسبوک
گذاشته اند با عکس " عابر ( اسکندر اقدسی ) " و نوشته اند : " عابر هم رفت !!
تمام سنگینی عالم را بر سرم کوبیدند ! همین 7-8 ماه پیش بود که دوستی عزیز را از انجمن
" شعر باران " از دست داده بودیم ! سجاد کهنسال که مرد دنیا را لعنت کردیم و امروز هم این خبر !!!
قطع کردم ولی تلفن اسکندر پاسخ نمیداد !در دسترس نبود و قرار بود تماسمان از طریق پیامک
منتقل شود !! بارها و بارها تماس گرفتم و نشد که نشد ! " رند " گفت که چند نفر هم زیر عکس
تسلیت گفته اند و انا لله سر داده اند ! داغو ن بودم . نمیدانستم چطوری خود را به خانه برسانم
که اینترنت هم نداشت ! وسط راه " رضا رحیق " عزیز زنگ زد که چی شده ؟؟!! با آقای "لاهوتی"
نیز تماس گرفتیم . پریروز با این عابر ، این شاعر عزیز تلفنی صحبت داشتم ولی گفت که مریضه !!
همه اهل خانواده من و دیگر دوستان با ما نگران بودند !با هزار مصیبت از طریق تلفن دخترم به
فیسبوک رفتم ولی یکی دو کامنت بود که حکایت از شوخی میکرد ! خدا یا بگذار شوخی باشد .
یک شوخی زشت !! در نهایت حدود ساعت 23 عابر گوشی را برداشت و من سرش داد کشیدم :
اوله سن سنی اسکندر ! اولدوردون بیزی !!
پسرم نیما هم یک فحشی بارش کرد که براش ترجمه کردم !!
و امروز رفتم فیسبوک و اعتراض شدیدم را از این شوخی بسیار زشت و زننده اعلام کردم !
دوستی که این کار را کرده بود نوشته بود که خب چرا باید از " رفت " چنین برداشتی بشه !!
اما شاید او نمی داند که واژه ی " رفت " برای ما مرگ معنی میدهد و حتا زمانی که یک نفر از
دل مان که می رود نیز مانند مرگ خودمان است !
آری ... رفتن ، مردن است !
بسیارزیباست و عالی
سپاس دوست گرامی و ارجمندم
اما در خصوص کامنتی که برای رفت نوشته اید. جانم بالا آمد تا تمامش کنم
خب آخرش یک نفس راحتی کشیدم
با یکی مهربان باشی، دوستش بداری و برایش چای بریزی.
گاهی وقتها، دلت میخواهد
یکی را صدا کنی، بگویی سلام، می آیی قدم بزنیم؟!
گاهی وقتها دلت میخواهد
یکی را ببینی، شب بروی خانه بنشینی، فکر کنی و کمی برایش بنویسی.
گاهی وقتها، آدم چه چیزهایِ ساده ای را ندارد!
افشین صالحی
زنـــدگی بـــرگ بــودن در مســیر بـاد نیست ،
امتحـــان ریشــه هـاست ،
ریشـه هـم هـرگز اسـیر بـاد نیست ،
زنــدگی چــون پیچک اســت ،
انتـهایش می رسـد پیـش خــــدا.