فراموش کردم
رتبه کلی: 2085


درباره من
غزل امین (myeh3as )    

پریزاد من

درج شده در تاریخ ۹۰/۰۴/۲۴ ساعت 20:40 بازدید کل: 468 بازدید امروز: 87
 

 

ازقاب شیشه ای چشمانت برایم عکسی به یادگار  گذاشتی ورفتی

رفتی و در حباب لحظه ها رهایم کردی بی آنکه بدانی بدون تو لحظه ای

دوام نمی آورم

پریزاد من رفتی و بامن نماندی و نخواندی

رفتی و عاشق ترم کردی

به تو گفته بودم دریایت میشوم

رویایت میشوم  داستانت میشوم عاشقم

عاشق تر میشوم اما من را با غصه ی چشمانت

تنها مگذار...

پریزاد من رفتی و بامن نماندی ونخواندی...

من تورا از عمق دریای گمگشته ی وجودم یافتم

ازتو پریزاد قصه هایم را ساختم

با یاد بودنت آرام وآسوده می خوابیدم

وبا شوق آن چشم باز میکردم اما تو رفتی و با من نماندی ونخواندی...

حال تو را گم کرده ام هر شب تورا خواب میبینم.

قصه هایم همه بوی کهنگی گرفته اند

و انگار تومرا در پس همه ی داستان ها رها کرده ای...

پریزاد من...

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۰/۰۴/۲۷ - ۱۵:۱۴
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)