فراموش کردم
رتبه کلی: 2085


درباره من
غزل امین (myeh3as )    

گمگشته

درج شده در تاریخ ۹۰/۰۵/۲۶ ساعت 23:27 بازدید کل: 364 بازدید امروز: 104
 

 

گم شده ام راهی نیست پریشانم  نه پایانی نه آغازی

گم شده ام و بااینجا غریبه ام ، اینجا دردم دوا نمیشود غصه دارم اما ماه اینجا ماهم نمیشود.

گم شده ام وبا این خاک خو نمیگیرم !

گم شده ام میان این پریشانی میان این دلهای تو خالی !

همه با هم غریبه اند  من اهل اینجا نیستم

اهل این آب وگل اهل هم نیستند نه همدردی نه همرازی نه مرحمی نه محرمی!

خنده های تلخ اشکهای سیاه

دستان سرد نه من نمیشناسم این حرفهای بی روح را من گمگشته ای

بیش نیستم !

قلب من اینجا کند میزند اصلا مهم نیست که میزند یا نمیزند!

من دوستانی داشتم که دوستشان داشتم

و اینجا نمیبینم کسی که با یاد کسی آرام شود . اینجا همه اسیرند اسیر

کوهستان بی وفایی و دورند از دشت رزهای آبی دورند

از صدای زیبای قناری اینجا پرشده است

از دوراهی دوراهیه رویا و بیداری !

نه من گم شده ام من اهل اینجا نیستم بیکس و تنها نیستم من

خانه ای از جنس برگ گل یاس ساخته ام میان خورشید گرمای عشق

کاشته ام من اهل اینجا نیستم...!

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۰/۰۵/۲۶ - ۲۳:۲۷
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)