لطفا جاوا اسکریپت را فعال نمایید
نه از آشنایان وفا دیده امنه درباده نوشان صفا دیده امزنامردمی ها نرنجد دلمکه از چشم خود هم خطا دیده امبه خاکستر دل نگیرد شرارمن از برق چشمی بلا دیده اموفای تو را نازم ای اشک غمکه در دیده عمری تورا دیده امدگر مسجدم خانه ی توبه نیست که در اشک زاهد، ریا دیده امنه سودای نام و نه پروای ننگ از این خرقه پوشان چه ها دیده امطبیبا مکن منعم از جام می که درد درون را دوا دیده امحریم خدا شد چه شب ها دلم که خود را زعالم جدا دیده اماز آن رو نریزد سرشکم ز چشم که در قطره هایش خدا دیده امبرو صاف شو تا خدا بین شوی ببین من خدا را کجا دیده امسراینده : هما میرافشاردکلمه : ف . تیزابی