درباره من |
جمال نقش
(
![]()
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|
به علت هزینه های بالا ممکن است سایت از دسترس خارج شود.
لطفا ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
ديوار به ديوانگی ام خردو فرو ريخت / تا نم نم و آهسته و هموار بيايی
در خواب زمستانی خود خانه گرفتم / تا از طرف باغ سپيدار بيايی
هی راه مرا طی كند و هی تو نيايی / هی من بسرايم كه تو يك بار بيايی
آنقدر به تكرار بيفتم كه سرانجام / از گردنه زخمی تكرار بيايی
يك بار شد آيا كه به ديدار من مست / با كوله ايی از كوچه و بازار بيايی؟
آن گاه كه در يورش اين كومه تاريك / از من اثری نيست چه بسيار بيايی
حامدحسينخانی
خیال حلقه بازوانت را برهم میزند
چشم در تنهایی باز میکنم
و چشمهایم را در حسرت دیدنت
چندباره برهم میفشارم
عطرت در اتاق من پیچیده
نفسهای بریدهام اما
جز تکرار نبودنت چیزی نصیبم نمیکنند
با انگشتهای خیس در هوا مینویسم
دلتنگم... دلتنگم.
انتخاب بسیار زیبا و بسیار عالیتان را سپاس. و باز هم سپاس
من بی تو پريشان و تو انگار نه انگار.
سلام
و هزاران تشکر بابت انتخابهای نابتان
تکرار... و تکرار... و تکرار ... و تکرار...
.
.
.
و تو انگار نه انگار...
درود به شما و انتخاب بی نهایت زیباتون
همین آغاز زیباست
و پایان ها را هیچ گاه امیدی نیست.
تو به سر آغاز پاک و خالص بودن میرسی
و من به جاده ی عشق ورزیدن به تو.
من هرگز از تو نمیخواهم که با من به انتهای جاده برسی،
تنها آرزویم این است که در این جاده عشق را لمس کنی و محبت پاک و ناب را.
پس بیا آغاز کنیم راهی را که پایانی ندارد،
بیا به امروز بیاندیشیم فردا را امیدی نیست....
5555555555555