فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 2181


درباره من
نهالستان (nahalestan )    

درگیری الاغ با زنبور عسل

درج شده در تاریخ ۹۴/۰۹/۲۱ ساعت 13:35 بازدید کل: 131 بازدید امروز: 131
 

الاغی مشغول  خوردن علفهای تروتازه و بوته های سرسبز دشت و چمنزار طبیعت بود , که زنبوری را دید .

زنبور از روی هر گل به روی گل و بوته ای دیگر , جهت جمع اوری شهد و عصاره گلهای تازه و خوشبو با تلاش فراوان و پرواز های مکرر , نشست و برخاست می کرد .

این تلاش  زنبور عسل , حس کنجکاوی و نظر الاغ را به خود جلب کرد .

الاغ نتوانست , در مقابل عمل زنبور عسل , ساکت و بی تفاوت بماند , پس با تندی  و صدای بلند از زنبور عسل پرسید , تو چیکار می کنی 

زنبور عسل با ارامش و ملایمت جواب داد , شهد و گرده گل هارا جمع اوری می کنم 

الاغ سوال می کند  خوب بعدش می خواهی چیکار کنی 

زنبور عسل گفت , با بردن اینها به داخل کندو , می خواهیم عسل درست کنیم 

با  این جواب زنبور عسل , الاغ با عصبانیت تمام زنبور عسل  را گرفته  وبه ان گفت , مرا پیش بزرگ و فرمانده خودت ببر 

بعد از طی کردن مسافتی زنبور عسل و الاغ با سر و صدای زیاد به نزدیکی کندو ها می رسند , در اثر این سر و صدا ها  ملکه و زنبور عسل ها از داخل کندو بیرون می ریزند , در این حال الاغ سراغ ملکه را گرفته و بعد از شناخت و دیدن ملکه با عصبانیت خطاب به ملکه می گوید من با این جثه و هیکل تمامی گل ها و بوته هارا با ریشه می خورم تبدیل به ,پهن [کود حیوانی] می شود این زنبور شما ادعا می کند با گر ده و شهد گل ها می خواهیم عسل درست کنیم .....ملکه زنبور موقعیت را سنجیده و احساس خطر کرده و با لبخند سردی به الاغ جواب می دهد این زنبور اشتباه و غلط کرده این حرفو زده , بعد بلا فاصله , به سایر زنبور ها دستور می دهد در حضور الاغ زنبور خطا کار را مجازات و اعدام  کنند .

الاغ با دیدن این صحنه با خرسندی و رضایت کامل از محل کندو ها دور شده و به سوی مسیر و محل خود براه می افتد بعد از رفتن الاغ همه زنبور ها دور ملکه جمع شده و با اعتراض از ملکه سوال کردند این چه فرمانی بود صادر کردی , مگر کار ما غیر از تهیه عسل می باشد , ملکه زنبور ها در حالی که به ارامی و دزدکی می خواست جواب بدهد گفت هیس شانس اوردیم  با دادن یک کشته و تلفات از چنگ الاغ نجات یافتیم در غیر این صورت اگر از او دفاع می کردم الاغ عصبانی شده پشتش را به سوی کندو ها بر می گردوند و با مهارت خاصی , یک جفتک محکم به کندو ی عسل ما می زد که در واقع همه ی ما تلف می شدیم  حالا همه برید مشغول کار خود شوید و شکر کنید که همگی ما نجات یافتیم .................

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۴/۰۹/۲۱ - ۱۳:۵۶
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)