فراموش کردم
اعضای انجمن(447) شعری تکان دهنده درباره امام زمان حضرت مهدی عدالت و لطف خدا پیامبر اکرم : توبه زیباست ولی در جوانی زیباتر قدرت بدنی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در جوانی بی حسین احساس پیری میکنم ارتباط با مدیریت انجمن مذهبی
جستجوی انجمن
گل نرگس (narges67 )    

۩ ویژه نامه شهادت شمس الشموس آقا علی ابن موسی الرضا (ع) ۩

منبع : http://www.po.m4i.ir/forums/showthread.php?pid=136
درج شده در تاریخ ۹۱/۱۰/۲۳ ساعت 00:08 بازدید کل: 901 بازدید امروز: 203
 

 

 

 

شهادت جان گداز قبله هفتم ،‌پیشوای هشتم شیعیان 
سلطان طویس , غریب الغربا ، معین الضعفاء ، 
کعبه آمال عاشقان 
،خورشید آسمان امامت و ولایت ، 
گوهر درخشان خاندان عصمت و طهارت، 
آقا علی بن موسی الرضا المرتضی علیه السلام 
بر سوگواران حضرتش تسلیت و تعزیت باد

 

ی

 

قال علی بن موسی الرضا علیه السلام :

خمس من لم تكن فیه فلا ترجوه لشیء من الدنیا و الَخرة : 
من لم تعرف الوثاقة فی أرومته ، و الكرم فی طباعه ،
و الرصانة فی خلقه ، و النبل فی نفسه ، و المخافة لربه

حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام فرموده اند: 

پنج چیز است كه در هر كس نباشد امید چیزی از دنیا و آخرت به او نداشته باش :
كسی كه در نهادش اعتماد نبینی ، و كسی كه در سرشتش كرم نیابی ،
و كسی كه در خلق و خوی اش استواری نبینی ، 
و كسی كه در نفسش نجابت نیابی ، 
و كسی كه از خدایش ترسناك نباشد.

تحف العقول ، ص (470)

 

ی

 

 

امروز، عمارت بلند آوازه توس، 
غربت سراست و بر بالاى این بناى شهیر، 
کبوترى نیست که نالان نباشد. 
بر بالاى این بناى غریب، 
آسمان نیز به اشک ریزى ابرها تن داده است. 

مشهد، شعرهاى «دعبل» را به همراه دارد 
که هم صدا با رشته هاى روشن باران مى گرید.
محفلى از مرثیه است و حرم، 
با تن پوشى از رنگ هاى عزلت، 
هم زبان غزل هاى اندوه زاست.


در «بست»ها، جز مقام پرپر عاشقى،
تصویر دیگرى چشم ها را پر نمى کند.
در قاب امروز، توس را مى بینیم که زهر،
چونان تیغ وحشى بر اندامش وارد آمده است.

عصیان آشکار انگور است 
و به داغ نشاندن سینه چاکان مسیر رأفت. 

اُف بر این دنیا که حبّه هاى زهرآلود را
کنار امام روشنى ها آورد!

آه، اى رقت خراسانى تبار؛ 
اى توس سر کرده با عشق!
اى انگورهاى نرفته از خاطر!

ی

 

 

زيارت حضرت رضا (عليه السلام) افضل و برتر از زيارت سيدالشهدا (عليه السلام) است :


شاه عبدالعظيم حسنی فرمود: 

به حضرت جواد عليه السلام عرض كردم كه به زيارت قبر حضرت سيدالشهدا عليه السلام مشرف شوم يا به زيارت پدرتان.

فرمود: اندكى درنك كن ؛ سپس داخل اندرون شد بعد - در حالى كه اشكهايش بر رخسارش جارى بود - خارج شد و ... 

سپس فرمود: زائران امام حسين عليه السلام بسيارند؛ اما زائران پدرم كمند.
در روايت ديگر فرمود: زيارت پدرم افضل است زيرا حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام را همه مردم زيارت مى كنند؛ اما پدرم را، جز خواص شيعه زيارت نمى كنند.


زيرا هر فرقه اى از شيعه ، امام حسين عليه السلام را از جهات مختلفى از قبيل ، شهادت آن حضرت ، مخصوصا فرزند بى واسطه حضرت زهراعليهاالسلام بودن محترم مى شمارند و فرق ديگر شيعه ، از قبيل : كیسانيه ، زيديه ، اسماعيليه و واقفيه و...امامت حضرت سيدالشهدا عليه السلام را پذيرفته اند.

اما در اين ميان ، حضرت رضا عليه السلام داراى ويژگى خاصى است كه اغلب انشعابات تشيع ، قبل از ايشان بوده و باقيمانده از فرق مختلف همين خواص شيعه هستند كه به ولايت حضرت رضا عليه السلام معتقدند و شمارشان نسبت به بقيه كمتر است ؛ لذا در روايات عارفا بحقه قيد شده يعنى ايشان را امام واجب الاطاعه بداند.

ی
 
 
امام رضا خیلی دلم برات تنگ شده

دلم تنگ شده برای صدا کردنت
دلم تنگ شده برای پابرهنه راه رفتن تو صحن حرمت

دلم تنگ شده برای خوردن آب از سقا خونه اونم تو ظرف های طلایی

دلم تنگ شده برای اینکه بشینم یه گوشه و زل بزنم به گنبد طلات و بی اختیار اشک بریزم

دلم تنگ شده برای اذن دخول خوندن تو ورودی باب الجواد

دلم تنگ شده برای دعاکردن زیر ناودون طلات از اون دعاهایی که مستجاب می شه
دلم تنگ شده برای راه رفتن تو رواق امام خمینی

دلم تنگ شده برای ایستادن تو صف غذای حضرتی

دلم تنگ شده برای فیروزه های چهار طرف ضریح قشنگت

دلم تنگ شده برای وقتی که درای حرم رو می بندن تا ضریح رو تمیز کنن

دلم تنگ شده برای مسجد گوهر شاد

دلم تنگ شده برای صدای طبل و دهل هنگام طلوع و غروب خورشید

دلم تنگ شده برای آینه بندی های قبر شیخ بهائی

دلم تنگ شده برای قرار گذاشتن با خانواده دم صحن قدس

دلم تنگ شده برای سپردن کفش هام به کفش داری حرمت

دلم تنگ شده برای حسرت خوردن به خادمات که همیشه پیش تو هستند

دلم تنگ شده برای زیارت خوندن روبروی ضریح قشنگت

دلم تنگ شده برای پنجره فولاد طلاییت

لم تنگ شده برای فاتحه خوندن سر قبر آقای نخودکی

دلم تنگ شده برای دونه دادن به کفترات

دلم تنگ شده برای خوندن نماز جماعت روبروی گنبد طلات

دلم تنگ شده برای گم شدن تو حرم

دلم تنگ شده برای خیلی چیزا.......

امام رضا میشه مارو بطلبی؟؟؟؟؟





ی
 
امام رضا علیه‌السلام نماد فضیلت ها


طلیعه نوشتار 


امام هشتم شیعیان حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام روز یازدهم ذیقعده سال 148 هـ. ق در مدینه دیده به جهان گشود.(1)

دوران امامت آن حضرت 20 سال بود که با سه تن از حکمرانان مستبدّ عباسی، یعنی هارون (ده سال)، امین (پنج سال) و مأمون (پنج) سال معاصر بود. امام رضا در آخر ماه صفر سال 203 هـ. ق در سن 55 سالگی توسط مأمون مسموم شد و در سناباد نوقان که امروزه یکی از محلات مشهد مقدس محسوب می‌شود به شهادت رسید و در محل مرقد فعلی به خاک سپرده شد. (2)

آن بزرگوار همانند دیگر امامان معصوم علیه‌السلام دارنده تمام کمالات و فضائل اخلاق انسانی در مرتبه اعلی بود. او آن چنان در قلّه شکوهمند کمال و فضیلت قرار داشت که نه تنها دوستان و پیروانش او را ستوده اند، بلکه دشمنان کینه توز و سرسخت به مدح و ستایش او پرداخته‌اند. درباره اوصاف اخلاقی آن حضرت «ابراهیم بن عباس» می‌گوید: «هرگز ندیدم که امام رضا علیه‌السلام به کسی یک کلمه جفا کند و ندیدم که سخن شخصی را قطع کند و ندیدم که نیازمندی را از درگاه خویش رد کند. 

او هرگز در حضور افراد تکیه نمی‌داد و هرگز او را ندیدم که با صدای بلند خنده کند، بلکه خنده اش تبسم و لبخند بود. وقتی که خلوت می‌کرد و کنار سفره می‌نشست، همه خدمت کاران و غلامان را کنار سفره می‌نشاند.»(3)

آنچه خوانندگان عزیز و محترم در پیش رو دارند، گامی است در بیان فضائل اخلاقی و صفات حمیده پیشوای هشتم شیعیان امید است که ره توشه ای باشد برای پویندگان راه امامت و ولایت.




برترین اندیشمند


خود امام رضا علیه‌السلام در مورد دانش بی کران حضرتش و برتری بر اندیشمندان و متفکّرین علوم مختلف می‌فرماید: «زمانی من در مسجد النبی می‌نشستم و در آن موقع دانشمندان زیادی در مدینه بودند، هرگاه یکی از آنها در پاسخ پرسشی عاجز می‌گشت و دیگران هم نمی‌توانستند از عهده جواب برآیند، همگی به من اشاره می‌کردند و مسائل مشکل را مطرح می‌کردند و من پاسخ همه آنها را می‌دادم.»(4)

مرحوم شیخ صدوق می‌گوید: «مأمون در هر جا که احتمال می‌داد دانشمندی باشد و توانایی مناظره و مباحثه با امام رضا علیه‌السلام را داشته باشد به مجلس خویش دعوت می‌کرد و او را با امام هشتم علیه‌السلام وارد بحث می‌نمود.

او در این زمینه تلاش های فراوانی به عمل آورد تا اندیشمندان و نظریه پردازان فرقهها و گروه های مختلف اسلامی و غیراسلامی در مباحثه علمی بر آن حضرت پیروز شوند، امّا امام رضا علیه‌السلام در تمام آن جلسات و مناظره های سنگین و پیچیده بر تمام دانشمندان عصر خویش غلبه می‌کرد. آن حضرت با کسی به بحث و مناظره نمی‌پرداخت مگر این که در پایان، طرف مقابل به فضیلت و برتری و دانش سرشار امام هشتم علیه‌السلام اعتراف می‌نمود و در برابر استدلال های قوی و محکم او سر تعظیم فرود می‌آورد.»(5)

«مأمون در هر جا که احتمال می‌داد دانشمندی باشد و توانایی مناظره و مباحثه با امام رضا علیه‌السلام را داشته باشد به مجلس خویش دعوت می‌کرد و او را با امام هشتم علیه‌السلام وارد بحث می‌نمود. 



دریای کرم

«یسع بن حمزه» می‌گوید: در مجلس امام رضا علیه‌السلام مشغول گفت و گو بودیم که مردی وارد شد و گفت: سلام بر تو ای فرزند پیامبر خدا! من مردی از دوستان شما هستم. اکنون از زیارت خانه خدا بازگشته‌ام و چیزی که بتوانم با آن خود را به خانه برسانم ندارم. مرا به دیارم بفرست، من دارای نعمت و دولت هستم و مستحق صدقه نیستم. آنچه به من ببخشی از سوی شما صدقه خواهم داد. 

امام علیه‌السلام از او خواست بنشیند بعد از پایان جلسه حضرت به خانه رفت و لحظاتی بعد در را بست؛ سپس دستش را از بالای در بیرون آورد و پرسید آن مرد خراسانی کجاست؟ مرد پاسخ داد: این جا هستم. امام علیه‌السلام فرمود: این دویست دینار را بگیر و با آن هزینه سفرت را تأمین کن. یکی از یاران حضرت پرسید: فدایت شوم به او مهربانی کردی و چهره پنهان ساختی؟!

حضرت فرمود: چون نیازش را برآوردم، نخواستم خواری خواهش را در چهره اش ببینم. آیا این حدیث پیامبرصلی‌الله‌علیه‌و‌آ له را نشنیده ای که فرمود: کار نیکی که پنهان انجام شود، برابر هفتاد حج است.(6) 




مدافع حریم اسلام


مسأله دفاع فرهنگی و علمی از کیان اسلام و جلوگیری منطقی از بدعتها و گمراهیها از ضروریات اسلام است و موجب پاداش های عظیم و محبوبیّت های بسیار بزرگ در پیش گاه خداوند خواهد شد؛ به طوری که پیامبرصلی‌الله‌علیه‌و‌آ له در مورد نگهبانی از حریم دین و حکومت اسلامی فرموده است: «یک شب نگهبانی از حریم حکومت اسلامی برتر از هزار شب عبادت که روزش را انسان روزه بگیرد می‌باشد.»(7)

حضرت امام رضا علیه‌السلام در این راستا می‌فرماید: «عده ای از غالیان، اخباری را در مورد تشبیه به خدا و مسأله جبر در شأن ما به دروغ جعل کردند و با این بیهوده گوییها عظمت خدا را کوچک نمودند.

هر کس آنها را دوست بدارد با ما دشمنی نموده و هر کس آنها را دشمن بدارد با ما دوستی نموده است؛ هر کس با آنها رابطه برقرار سازد از ما بریده است و هرکس از آنها ببرد با ما پیوند برقرار نموده است، هرکس نسبت به آنها بی اعتنایی کند، به ما نیکی نموده و هرکس به آنها نیکی کند، به ما بی اعتنایی و جفا کرده است: هر کس آنها را گرامی بدارد به ما اهانت نموده و هر کس که به آنها اهانت کند، به ما احترام نموده است، هر کس به آنها بدی کند به ما خوبی کرده و هر کس به آنها خوبی کند، به ما بدی نموده است، هر کس آنها را تصدیق کند، ما را تکذیب نموده و هرکس که آنها را تکذیب کند، ما را تصدیق نموده است. هر کسی که شیعه ماست، هرگز آنها را یار خود نگیرد و با آنها همکاری ننماید.»(8) 






کرامات رضوی


معجزات و کرامات حضرت رضا علیه‌السلام بسیار زیاد است، به طوری که شیخ حرّ عاملی می‌نویسد: «معجزات امام رضا علیه‌السلام از حدّ تواتر تجاوز کرده است.»(9) بنابراین چه بسیار انسان‌هایی هستند که با تشرّف به بارگاه ملکوتی آن امام همام علیه‌السلام از دریای بی کران کرامتش بهره و نصیبی برده‌اند.

شیخ صدوق می‌گوید: وقتی رکن الدوله، یکی از وزرای حکومت آل بویه را از رفتن به زیارت امام علی بن موسی الرضا علیه‌السلام با خبر ساختم، به من گفت: مرقد آن امام علیه‌السلام را بارها زیارت کرده ام و حاجت های زیادی از ایشان گرفته‌ام. هنگامی که به آن جا رفتی برای من دعا کن و به جای من زیارت نما که در آن مکان دعا اجابت می‌شود.(10)

«ابومنصور عبدالرزّاق» وقتی فهمید که حاکم توس (معروف به بیوردی) فرزندی ندارد، به او گفت: چرا به زیارت امام رضا علیه‌السلام نمی‌روی تا در آن جا از خداوند فرزندی طلب کنی؟ من بارها در آن جا حوائجی از خداوند خواسته ام و خداوند حاجتم را به برکت آن امام بزرگوار بر آورده نموده است. حاکم توس می‌گوید: نزد امام رضا علیه‌السلام رفتم و از خداوند حاجتم را خواستم. خداوند فرزند پسری به من عطا کرد.(11) 





انیس قرآن

ره پویان راه یقین و سالکان کوی عشق از آن جایی که دل در گرو ذات اقدس خداوند دارند، کتاب او را پرتوی از ذات الهی و واسطه سخن ربّ مالک با عبد سالک می‌دانند، از این رو با قرآن انس ویژه ای داشته و دل و جان و اعمال خویش را با آن گوهر حیات بخش خدایی می‌کنند.

در سیره هشتمین ستاره فروزان آسمان امامت و ولایت انس با قرآن به وضوح دیده می‌شود. آن بزرگوار هر سه روز یک بار تمام قرآن را تلاوت می‌کرد و در آیات آن تدبّر می‌نمود.


امام رضا علیه‌السلام شبها هنگام خوابیدن، در بستر خویش زیاد قرآن می‌خواند و چون به آیه ای می‌رسید که در آن یادی از بهشت یا جهنم شده است، می‌گریست و از خداوند بهشت می‌طلبید و از دوزخ به خداوند پناه می‌برد: «... فاذا مرّ بآیةٍ فیها ذکر جنّةٍ او نارٍ بکی و سأل اللّه الجنّة و تعوّذ به من النّار.»(12)

همچنین درباره اوصاف قرآن سخنان گهرباری از ایشان به یادگار مانده است که هر خواننده را به فکر و اندیشه در این کتاب وا می‌دارد. آن حضرت قرآن کریم را کتاب هدایت گر، سرچشمه حیات و مایه عزّت دانسته، بنابراین می‌فرماید:
[b]«هو حبْل اللّه المتین و عروتُهُ الوثْقی و طریقتُهُ المُثلی، المؤدّی الی الجنّة و المنجی من النّار لا یخْلُقُ من الازمنة و لا یغثُّ علی الالسنة لانّه لمْ یجعلْ لزمانٍ دون زمانٍ بلْ جُعل دلیلُ البرهان و حجّةٌ علی کلّ انسانٍ لایأتیه الباطلُ منْ بین یدیه و لا من خلفه تنزیلٌ من حکیمٍ حمیدٍ؛(13)

قرآن ریسمان محکم الهی و دستگیره محکم و راهی نمونه و بی بدیل است که به بهشت منتهی می‌شود و انسان را از آتش نجات می‌دهد. در طول زمان کهنه نمی‌شود و ارزش و اعتبار خود را از دست نمی‌دهد، زیرا برای یک عصر قرار داده نشده است، بلکه راهنما، برهان و حجّت برای هر انسان است. باطل و نادرستی در آن راه نمی‌یابد، نه از پیش رو و نه از گذشته ها. این کتاب فرستاده خدای حکیم و ستوده است».


امام رضا علیه‌السلام شبها هنگام خوابیدن، در بستر خویش زیاد قرآن می‌خواند و چون به آیه ای می‌رسید که در آن یادی از بهشت یا جهنم شده است، می‌گریست و از خداوند بهشت می‌طلبید و از دوزخ به خداوند پناه می‌برد: 
«... فاذا مرّ بآیةٍ فیها ذکر جنّةٍ او نارٍ بکی و سأل اللّه الجنّة و تعوّذ به من النّار.» 
اسوه شجاعت

پس از شهادت حضرت امام موسی کاظم علیه‌السلام دوران امامت حضرت امام رضا علیه‌السلام در عصر هارون آغاز شد. با این که شرایط بسیار سخت بود امام امامت خود را آشکار و هدایت مردم را شروع کرد.

محمدبن سنان که یکی از شیعیان است می‌گوید: به امام رضا علیه‌السلام عرض کردم: «شما چگونه جرأت کردید که بعد از پدرتان، امامت خود را آشکار کنید با این که از شمشیر هارون خون می‌چکد؟» آن حضرت در پاسخ سؤال من فرمود: «همان گونه که پیامبرصلی‌الله‌علیه‌و‌آ له در برابر ابوجهل ایستادگی و مقاومت کرد و فرمود: اگر ابوجهل یک دانه مو از سرم بردارد من پیامبر نیستم، من نیز به شما می‌گویم: اگر هارون از سرم یک لاخه مو بگیرد، من امام نیستم.»(16)




 
گزيده سخنان امام رضا(عليه السلام) 

سه ویژگى برجسته مومن 
لایکـون المـومـن مـومنـا حتـى تکـون فیه ثلاث خصـال : ۱ـ سنه من ربه . 
۲ـ وسنه من نبیه. 
۳ـ و سنه من ولیه. 
فـاما السنه مـن ربه فکتمان سـره. و امـا السنه من نبیه فمـداراه الناس . و امـا السنه مـن ولیه فـاصبـر فـى البـاسـاء و الضـراء.(1) 

مـومـن , مـومـن واقعى نیست, مگـر آن که سه خصلت در او بـاشــد: 
سنتـى از پـروردگـارش و سنتـى از پیـامبـرش و سنتـى از امـامـش. 
اما سنت پروردگارش , پـوشاندن راز خود است, اما سنت پیغمبرش , مدارا و نرم رفتارى با مردم است, اما سنت امامـش صبر کردن در زمان تنگدستـى و پریشان حالى است.

ی

ویژگیهاى ده گانه عاقل 
لا یتـم عقل امـرء مسلـم حتـى تکون فیه عشر خصـال : الخیــر منـه مـامــول. و الشر منه مامـون. یستکثر قلیل الخیر من غیره, و یستقل کثیر الخیر مـن نفسه. لا یسام من طلب الخـوائج الیه, و لا یمل مـن طلب العلـم طول دهره. الفقرفى الله احب الیه من الغنى و الذل فى الله احب الیه مـن العز فى عدوه. و الخمـول اشهى الیه من الشهره. 
ثـم قال (ع) العاشره و ما العاشره؟ قیل له: ما هى؟ قال(ع): لایرى احدا الا قال: هو خیر منى و اتقى.(
2
عقل شخص مسلمـان تمـام نیست, مگر ایـن که ده خصلت را دارا بـاشـد: 
۱ـ از او امید خیر باشد. 
۲ـ از بدى او در امان باشند. 
۳ـ خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد. 
۴ـ خیر بسیار خود را اندک شمارد. 
۵ـ هـر چه حـاجت از او خـواهنـد دلتنگ نشـود. 
۶ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود. 
۷ـ فقـر در راه خـدایـش از تـوانگـرى محبـوبتـر بـاشــد. 
۸ـ خـوارى در راه خـدایـش از عزت بـا دشمنـش محبـوبتـر بـاشــد. 
۹ـ گمنـامـى را از پـر نـامـى خـواهـانتـر بـاشـد. 
۱۰ـ سپس فـرمـود: دهمى چیست و چیست دهمى ؟ به او گفته شـد: چیست؟ فـرمـود: 
احـدى را ننگـرد جز ایـن که بگـویـد او از مـن بهتـر و پـرهیز کـارتـــر است. 

ی

صله رحم با کمترین چیز 
صل رحمک و لـو بشربه من ماء و افضل مـا توصل به الـرحـم کف الاذى عنها.(3) 
پیوند خـویشـاوندى را بر قرار کنید گر چه با جرعه آبى باشد, وبهترین پیوند خـویشـاونـدى ,خـود دارى از آزار خـویشـاونـدان است. 
 
ی
 
گلدسته ‏ات
کهکشانی است
که سیاهی شهر را تکذیب می‏کند
پیرامون تو
همه چیز بوی ملکوت می‏دهد

کاشیهای ایوانت
و این سئوال همیشه
که چگونه می‏توان آسمانها را در مربعی کوچک خلاصه کرد

پنجره‏ی فولاد
التماسهای گره خورده
و بغضهایی که پیش پای تو باز می‏شوند

شاعری
حنجره‏اش را در باد تکان می‏دهد
و کلمات اوج می‏گیرند
تا از دست تو دانه برچینند

تازه می‏ فهمم
کبوتر بودن چه نعمتی است...

 

ی

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۱۰/۲۳ - ۰۰:۳۲
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)