فراموش کردم
رتبه کلی: 4918


درباره من
نوید نجفلو (navid-khan )    

خدا

درج شده در تاریخ ۹۱/۱۲/۱۶ ساعت 20:06 بازدید کل: 228 بازدید امروز: 166
 

کودکی با پای برهنه بر روی برفها   

 ایستاده بود و به ویترین فروشگاهی 

 نگاه می کرد زنی... در حال عبور او 

 را دید، او را به داخل فروشگاه برد و  

 برایش لباس و کفش خرید و گفت: 

 مواظب خودت باش کودک پرسید: 

 ببخشید خانم شما خدا هستید؟

 زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط 

 یکی از بنده های خدا هستم.
 کودک گفت

میدانستم با او نسبتی داری!!!

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۱۲/۱۶ - ۲۰:۰۶
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)