ود هیپنوتیزم فوری
مسمریزم و هیپنوتیزم: دو پدیدهی متفاوت
شما ممکن است به خوبی من ندانید که ایدهی هیپنوتیزم خلسه از کجا آمده است. یعنی، ممکن است ندانید که آیا اسکوبی – دو و اغراقهای شوهای هیپنوتیزم صحنهای ریشه در واقعیت دارند یا نه. بعد از انجام کمی تحقیق و آزمایش، فکر کنم جواب این است که بله، ریشه در واقعیت دارند! یعنی معتقدم که ریشهی واقعی برای مفهوم هیپنوتیزم وجود دارد که در وضعیت خلسه پدیدههای عجیب و غریب محتمل میشود. و اساساً مشکل، مشکل معنایی است زیرا .....
خود هیپنوتیزم فوری
مسمریزم و هیپنوتیزم: دو پدیدهی متفاوت
شما ممکن است به خوبی من ندانید که ایدهی هیپنوتیزم خلسه از کجا آمده است. یعنی، ممکن است ندانید که آیا اسکوبی – دو و اغراقهای شوهای هیپنوتیزم صحنهای ریشه در واقعیت دارند یا نه. بعد از انجام کمی تحقیق و آزمایش، فکر کنم جواب این است که بله، ریشه در واقعیت دارند! یعنی معتقدم که ریشهی واقعی برای مفهوم هیپنوتیزم وجود دارد که در وضعیت خلسه پدیدههای عجیب و غریب محتمل میشود. و اساساً مشکل، مشکل معنایی است زیرا به نظر میرسد که افراد هیپنوتیزم را با پدیدهای به نام مسمریزم اشتباه گرفتهاند. این دو پدیده را میتوان به همدیگر مرتبط کرد و از همین جاست که اشتباه نشات میگیرد.
مسمریزم واژهای است که از نظریهها و اعمال مردی به نام آنتوان مسمر میآید که عقیده داشت نیروی مغناطیسی از چشمهای تمامی انسانها بیرون میآید و از این نیرو، اگر به شیوهای مشخص هدایت شود، میتوان برای درمان یا کنترل اذهان و جسم دیگران استفاده کرد. او تمامی انواع آزمایشهای طراحی شده برای اثبات این فرضیه را انجام داد. بسیاری از آزمایشها، در واقع، کاملاً عجیب بودند و خواندن آنها کاملاً سرگرم کننده است. حتی امروزه نیز برخی هیپنوتیزمگرهایی وجود دارند که به فرضیه و عمل هیپنوتیزم توسط مسمریزم رجوع میکنند. برای یادگیری چگونگی هیپنوتیزم کردن دیگران، آنها به شما خواهند گفت تا قدرت نگاه خود را ایجاد کرده و سپس بر روی نقطهای بین ابروها (برای مثال، چشم سوم) سوژهی خود خیره شوید و ایدهها و نیروی ارادهی خود را برای انتقال پیشنهادات منعکس کنید. آیا مفهوم نیروی مغناطیسیای که از چشمها میآید حقیقت دارد؟
به عنوان یک دانشجوی عرفان و متافیزیک، باید اعتراف کنم که معتقدم چنین چیزی وجود دارد. با کمی دانش و آزمایش، به خود ثابت کردم که نیروهایی که هنوز توسط شیوههای علمی قابل شناسایی نیستند توسط بدن تولید شده و میتوانند توسط ذهن کنترل شوند. بنابراین، فکر نمیکنم که فرضیهی مسمر بر خلاف تصور بسیاری خیلی هم عجیب و غریب باشد. و از آنجایی که هدف مسمریزم القای خلسهای است که در آن سوژه بسیار نفوذپذیر میشود، مسمریزم را باید همچنین بنا به تعریف حالت هیپنوتیزم به حساب آورد. بنابراین، با موفقیت میتوان بحث کرد که مسمریزم حالت هیپنوتیزم را ایجاد میکند.
اشتباه زمانی به وجود میآید که شما به این سمت هدایت میشوید تا باور کنید که تنها مسمریزم میتواند هیپنوتیزم تولید کند که این به هیچ وجه کل ماجرا نیست. حقیقت این است که انسان میتواند از طریق شیوههای دیگری که هیچ ارتباطی با نیرویی که از چشمها یا دستان هیپنوتیزمگر میآید ندارد وارد حالت هیپنوتیزم شود. من فکر میکنم که گفتن این حقیقت که بیشتر هیپنوتیزمگرهای مدرن با مسمریزم به عنوان یک شیوهی هیپنوتیزمی آشنا نیستند درست باشد. در حقیقت، بیشتر آنها این مفهوم را مسخره میکنند. بیشتر هیپنوتیزمگرها فقط از همکاری سوژهی خود، آرامش و پیشنهاد برای رسیدن به برنامهی ایجاد هیپنوتیزم استفاده میکنند. و این کاملاً موثر است. در حقیقت، فرضیهی این کتاب این است که شما به هیچ عنوان به شخص دیگری برای وارد شدن به هیپنوتیزم نیازی ندارید. شما میتوانید آن را به تنهایی برای خود انجام دهید.