در دوره یزدگرد سوم طی حملات اعراب به مرزهای ایران، اردبیل که مرکز و مقر مرزبان آذربایجان به حساب میآمد و از میانه تا باجروان در کنار رود ارس و شهر شیز جزء این ایالت محسوب میشد.»[۱] سپاهی بزرگ از اردبیل، ویکلیج،بخش ارشق، شیز و میانه و دیگر جاها توسط مرزبان این ایالت جمع آوری شد و به جنگ با مسلمانان راهی شدند و پس از شکستی که از اعراب خوردند در سال (۲۲ هـ.ق) با حذیفه سردار عرب صلح کردند. «همه ولایات تسلیم شد به جز قلعه ها»[۲]
در مقابل «حذیفه از سپاه عرب متعهد شد که کسی از آنان را نکشد و از ایشان اسیر نگیرد و آتشکده هایشان را ویران نکند و آنان را در مقابل کردان بلاسجان و سبلان و ساتروان، حمایت نکند به خصوص مردم شهر شیز را از رقص در اعیاد و انجام دیگر مراسم منع ننماید.»[۳]
بنابراین مردم این مناطق و اطراف آن، آتشکدهها را پا برجا داشته و مذهب زرتشتی، مهر پرستی و حتی بازماندگان مزدک با حکمرانان محلی خود همچنان در امان باقی ماندند و سالیانه خراجی به عنوان جزیه به حاکمان عرب میپرداختند.
فتح آذربایجان را در سال ۲۲ هـ.ق به مغیره بن شعبه ثقفی نیز در زمان عثمان نسبت داده اند.[۴] عمر حذیفه را از فرمانروایی آذربایجان عزل میکند و عقبه بن فرقد سلمی را فرمانروای آذربایجان میکند. عقبه بر فرقد متعهد میشود که «از دشت و کوه اطراف درهها و اهل دینها، که جانها و مالها و دینها و ترتیبات دین همگیشان در امان است، به شرط آنکه جزیه بدهند به قدر توانشان.»[۵]
در زمان خلافت عثمان و در زمان فرمانروایی اشعث قیسی گروهی از اعراب به منظور نفوذ در این منطقه و ترویج اسلام، همراه خانواده هایشان در آذربایجان و (نزدیک بخش ارشق و اطراف اردبیل) ساکن میشوند و اسلام را وارد این منطقه میکنند.[۶]
اما آنها اقلیتی بیش نبودند و هنوز در این مناطق آتشکدهها روشن بود و حاکمان محلی با پرداخت جزیه استقلال خود را تا حدودی محفوظ داشتند.
رفته رفته سکونت اعراب در این منطقه بیشتر شد و آنها سرزمینهایی را متصرف شدند که به دلیل خوبی آب و هوا و حاصلخیزی زمین و باروری محصولات، در مقایسه با سرزمین خودشان وضعیت بهتری داشت. آنها تسلط خود را بر بومیان بیشتر کرده و املاک آنها را خریداری و مالکان اراضی روستاها شدند . افراد بومی این منطقه را رعایا و کشاورزان خود ساختند. اما به علت صعب العبور بودن، وجود کوهها امکان نفوذ و تسلط به مناطق گیلها، کادوسیان و طالشها را پیدا نکردند.
پس از استقرار اعراب در ایران ابتدا بازرگانان و بعضی از نمایندگان اشراف اسلام را پذیرفتند. همچنین در زمان خلافت بنی امیه عده موالی و تعداد کسانی که اسلام را پذیرفتند کم بود و بخش اصلی مردم آذربایجان نیز زرتشتی بودند . در زمان خلفای بنی امیه اردبیل مرکز ایالت آذربایجان بود.
در این دوران یعقوبی تصویر بهتری از مردم منطقه ارائه میکند. اهالی شهرها و استانهای آذربایجان مردمی به هم آمیخته اند از عجمهای کهن «آذریه» و «جاودانیه»[۷]
در آن زمان در شهرهای اردبیل و نمین وبخش ارشق واطراف آن فقط سه هزار تن مسلمان سکونت داشتند. به همین خاطر اعراب احتمال شورش مردم را بر ضد خلافت همواره در نظر داشتند و سعی میکردند که در نقاط مهم این مناطق عده ای از اعراب را به سکونت دایم وادار کنند. اما باز هم به علت عمیق بودن ریشه اعتقاد به آیینهای زرتشتی و مزدکی از یک طرف و تنفر از اعرابی که ظلم فراوانی در گرفتن جزیه و وادار کردن مردم به پذیرفتن اسلام روا میداشتند موجبات طغیان نهضتی ملی، مذهبی را در زمان مامون عباسی در آذربایجان فراهم کرد. از همه مهم تر تبعیضهایی بود که بین عرب و عجم وجود داشت که باعث شد عده ای به فکر احیای دین قبلی خود باشند.