در گذشته اکثر خواستگاري هايي که به ازدواج منجر مي شد با واسطه گري فردي بود که در اصطلاح آن را معرف مي ناميدند و در بيشتر موارد دختر و پسر در جلسه اول آشنايي براي نخستين بار يکديگر را ملاقات مي کردند و پس از آن با نظارت والدين، مراحل آشنايي با ضوابط خاصي انجام مي گرفت...
اما اين روزها بسياري از ازدواج هاي نسل جوان محصول آشنايي قبل از ازدواج است و خيلي ها اين آشنايي ها را ملاکي براي انتخاب همسر قرار مي دهند. حالا اين سوال مطرح مي شود که اصلا آشنايي قبل از ازدواج خوب است يا بد؟ دکتر فرهاد فراهاني، روان پزشک و استاديار دانشگاه آزاد اسلامي به اين سوال پاسخ مي دهد.
? آقاي دکتر! آشنايي دختر و پسر قبل از ازدواج خوب است يا بد؟
ـ شکي نيست که قبل از ازدواج حتما بايد آشنايي صورت بگيرد. در دوران قديم حتي دختر و پسر يکديگر را نمي شناختند و نمي دانستند که قرار است با چه کسي زندگي تازه اي را شروع کنند و بعد از اينکه خطبه عقد خوانده مي شد با يکديگر آشنا مي شدند. در واقع اين پدر و مادرها بودند که براي آنها همسر انتخاب مي کردند. ما آن ديدگاه را نمي پذيريم و قبول نداريم اما اينکه دخترها و پسرها هم بدون آگاهي و بدون اينکه بدانند با چه کسي قرار است آشنا شوند، روابط داشته باشند، درست نيست، چرا که اين سوال مطرح مي شود که آيا ابزار لازم براي محک زدن يکديگر را دارند؟ قرار است اين آشنايي در صورت شناخت کافي به ازدواج برسد و قرار نيست که دختر و پسر يک دوستي داشته باشند و بعد از ? ماه که وابستگي عاطفي بين آنها ايجاد شد، تازه ببينند به درد هم مي خوردند يا نه؟
? يعني در اين آشنايي ها نبايد هيچ گونه تعهدي وجود داشته باشد؟
ـ تعهد به معنايي که طرفين مجبور شوند حتما و صددرصد با هم ازدواج کنند در آشنايي هاي قبل از ازدواج بي معنا است. قرار است طي اين رابطه دختر و پسر با لايه هاي سطحي شخصيت يکديگر آشنا شوند و اين آشنايي شناختي به آنها بدهد که با آن شناخت بتوانند تصميم بگيرند به درد هم مي خورند يا نه. اما انتظار مي رود چنانچه اين آشنايي ها با منطق و ارزش هاي اخلاقي باشد، به احتمال زيادي به ازدواج منجر شود. بنابراين آشنايي هاي قبل از ازدواج آن هم در چارچوب مشخص ارزشي و اخلاقي باعث مي شود افراد عاقلانه تصميم بگيرند، عاشقانه شروع کنند و با تعهد ادامه دهند.
? درباره اين چارچوبي که گفتيد بيشتر توضيح مي دهيد؟
ـ بگذاريد برايتان يک مثال بزنم. دختر خانمي براي مشاوره به مطب من آمده بود و مي گفت ?سال است با پسري دوست است و خانواده هايشان هم از دوستي آنها باخبرند و مي خواست بداند با هم ازدواج کنند يا نه. من هم در جواب اين خانم جوان گفتم که از همان ابتدا جاده را اشتباه رفتي. خيلي وقت ها دختر و پسرها بعد از اينکه دو سه سال با هم دوست هستند، تصميم مي گيرند با هم ازدواج کنند اما در طول اين مدت آنقدر به هم وابسته شده اند که نمي توانند تضادها و تفاوت هاي شخصيتي، فرهنگي، خانوادگي و... که با هم دارند را ببينند. در واقع همين وابستگي عاطفي موجب مي شود با هم ازدواج کنند و حالا که به هم رسيدند، دعواها و مشکلات و اختلافات شروع مي شود؛ مشکلات و اختلافاتي که قبل از ازدواج و در دوران دوستي هم وجود داشتند اما طرفين به دليل عشق ظاهري نمي توانستند (بهتر است بگوييم نمي خواستند) آنها را ببينند.
? مدت آشنايي قبل از ازدواج چقدر بايد باشد؟
ـ به طور ميانگين ? تا ? ماه فرصت مناسبي است که دختر و پسر و خانواده هاي شان با هم آشنا شوند اما باز هم تاکيد مي کنم که اين آشنايي ها نبايد طولاني شود تا وابستگي کاذب و غيرمنطقي ايجاد کند. در طول اين مدت هم مي توانند از يک مشاور خانواده کمک بگيرند تا منطقي و آگاهانه تصميم گيري کنند. گاهي افراد چند ماه با هم رابطه دارند و رفت و آمد مي کنند تا يکديگر را بشناسند ولي اين روابط از همان ابتدا مبهم است و پايان مثبتي هم نخواهد داشت. به بيان ديگر، روابط قبل از ازدواج دختر و پسر بايد ارتباطي منظم و هدف دار باشد و خانواده ها حتما در جريان باشند و اين رابطه رسما اعلام شود و ارزش هاي اخلاقي در آن کاملا رعايت شود. مجاز بودن اين ارتباط تا اين حد باشد که هيچ گونه ارتباط جسماني و پنهاني وجود نداشته باشد تحت نظر خانواده يکديگر را بشناسند. همان طور که گفتم زمان اين ارتباط بستگي به طرفين دارد و تا زماني که تا حدودي يکديگر را بشناسند اين زمان طول خواهد کشيد و حداکثر ? ماه خوب است اما اگر در اين مدت ديدند که نظرها و اعتقاداتشان از هم دور است بايد هرچه زودتر به اين آشنايي خاتمه دهند.
? آيا فرد در طول اين مدت کوتاه مي تواند شناختي کافي در مورد طرف مقابلش پيدا کند و مهم ترين تصميم زندگي اش را بگيرد؟
ـ ببينيد ما ? نوع بلوغ داريم که شامل بلوغ جنسي و جسمي، بلوغ عقلي و علمي، بلوغ عاطفي، بلوغ رواني، بلوغ بينشي، بلوغ اجتماعي، بلوغ اخلاقي و بلوغ مالي مي شود و فردي که تصميم به ازدواج مي گيرد بايد به اين بلوغ ?گانه رسيده باشد تا با توانايي و تجاربي که دارد و با کمک مشاور و خانواده بعد از ?تا ? ماه به يک شناخت نسبي از طرف مقابل خود برسد. بسياري بر اين باورند ?ماه فرصت بسيار کمي است چرا که افراد در طول اين مدت مي توانند زندگي و شخصيت واقعي خود را پنهان کنند و مانع از شناخت واقعي طرف مقابل شوند. در جواب اين افراد بايد گفت که چه تضميني وجود دارد که پس از يک سال و حتي چند سال شناخت طرفين از هم کامل شود؟ بله. گاهي رفتارها و منش ها در روابط بين دو طرف ساختگي و تصنعي است و هرکس مي کوشد، تصوير بهتري از خود نشان دهد اما گاهي گذر زمان چيزي را عوض نمي کند و فقط وابستگي عاطفي نابجا ايجاد مي شود.
? خانواده ها در اين نوع روابط چه نقشي مي توانند ايفا کنند؟
ـ خانواده ها بايد در تربيت جوانان شان دقت لازم را داشته باشند. اول از همه بايد از زمان نوجواني يا حتي قبل تر از آن فضاي ارتباط را به وجود آوريم تا دختر و پسرمان به راحتي بيايند و مسايل را با ما در ميان بگذارند. بايد به جوانان ابزار لازم براي شناخت بدهيد تا فقط به ظاهر يک فرد نگاه نکنند. پدرها بايد با دخترهايشان ارتباط عاطفي داشته باشند و به آنها بگويند که دوستشان دارند تا اگر کسي بعدها در سنين بالاتر به دخترشان گفت خيلي دوستش دارد، فکر نکند خبري شده است. متاسفانه در حال حاضر يک پسر جوان هنوز نمي داند چه چيزي مي خواهد و براي زن گرفتن چه ملاکي هايي دارد. دخترها نيز همين گونه هستند و شايد فقط به ظاهر و وضعيت مالي طرف مقابل خود نگاه کنند. از طرفي خيلي وقت ها ما مي بينيم جوان ما آموزش جنسي نديده است. پس يک جو ?? نکته تضميني جهت متعهد کردن مردان براي ازدواج
چند وقتي است که با مردي آشنا هستيد که دوستتان دارد، چه اين را ابراز بکند چه نه. دوستي با شما را دوست دارد و از با شما بودن لذت مي برد.
?? نکته تضميني جهت متعهد کردن مردان براي ازدواج
چند وقتي است که با مردي آشنا هستيد که دوستتان دارد، چه اين را ابراز بکند چه نه. دوستي با شما را دوست دارد و از با شما بودن لذت مي برد. اما با همه اين حرفها هنوز خود را به طور کامل به شما متعهد نکرده است. هنوز برنامه آخر هفته هايش را با شما نمي گذارد و به دوستانش هم معرفيتان نکرده است. با اينکه خيلي وقت است که همديگر را مي شناسيد و با هم در يک ارتباط سالم بوده ايد، هنوز از شما نخواسته است با او ازدواج کنيد. اگر اينطور است، او هم مثل ميليون ها مرد ديگر است که خودشان و زني که خيلي دوست دارند و مي توانند زندگي با او بسازند که هر دو شاد و راضي باشند را گول مي زنند. احتمالاً اين آقا از متعهد شدن مي ترسد. اما آيا شما مي توانيد کاري کنيد که همه آن شادي و خوشبختي از آنِ هر دوي شما شود؟ پاسخ مثبت است و راه حل هاي آن بسيار ساده هستند. اصلاحاتي خيلي کوچک و ساده که هيچ هزينه اي برايتان در بر نخواهد داشت و در آخر آن تعهدي را که هميشه از او مي خواستيد را برايتان به ارمغان خواهد آورد.
در زير به ?? نکته براي متعهد کردن مردان اشاره مي کنيم:
?) با گوش دادن بدون نصيحت کردن و انتقاد کردن اجازه دهيد به شما اعتماد کند.
او بايد بفهمد که مي تواند همه چيز را با شما درميان بگذارد. و هرچه بيشتر به شما بگويد، تعهدش به شما بيشتر خواهد شد و بعنوان مثال، فرض کنيد به شما مي گويد که خيلي احساس بدي دارد که نتوانسته در دانشگاه مدرک بگيرد. شما بايد فقط گوش دهيد و بعد به او بفهمانيد که به همان اندازه اي که اگر از دانشگاه تهران دکترا مي گرفت دوستش داريد. اگر به شما گفت که نگران از دست دادن شغلش است، فقط گوش دهيد و به او بفهمانيد که حتي اگر کارش را هم از دست دهد باز همين قدر دوستش داريد. وقتي براي نصيحت کردن بعدها پيش خواهد آمد، وقتي که خودش دنبال نصيحت و راهنمايي باشد. اما در آن لحظه مطمئناً به تنها چيزي که نياز ندارد اين است که کسي نصيحتش کند. او فقط به شما نياز دارد.
?) با نشان دادن اينکه او را فقط به خاطر خودش دوست داريد باعث شويد که مردتان احساس خاص بودن کند.
در ابتداي رابطه سعي نکنيد اصول الدين از او بپرسيد. از سوالاتي مثل، "چقدر درآمد داري؟"، "آيا دانشگاه رفته اي؟"، "کي و کجا ازدواج کردي؟"، "چرا جدا شدي؟"، "کار پدر و مادرت چيست؟" و ... خودداري کنيد. اين سوالات نشان مي دهد که شما قصد ارزيابي او را داريد تا ببينيد فرد مناسبي براي ازدواج هست يا نه. يادتان باشد، حتي اگر بعداً بفهميد که يک ميلياردر است، لازم است که حس کند او را به خاطر خودش مي خواهيد.
درعوض از او درمورد احساسش نسبت به مسائل مختلف و علايقش سوال کنيد. اگر به شما گفت که اخيراً يک پاداش خيلي عالي دريافت کرده، از او نپرسيد آن پاداش چقدر بوده است. درمورد هيجان انگيز بودن آن تجربه با او حرف بزنيد. بايد از آن تجربه در کنار او لذت ببريد. بعد از مدتي همه چيز را به شما خواهد گفت مگر اينکه خيلي آدم مرموزي باشد که اين خود يک علامت بسيار منفي است. بايد طوري رفتار کنيد که بفهمد که براي او فارغ از هر طبقه اي که در آن باشد ارزش قائل هستيد.
?) سعي کنيد طبيعي رفتار کنيد. خودتان باشيد و علايقتان را پنهان نکنيد.
اگر طرفتان مي گويد به موسيقي رپ علاقه دارد و اسم خواننده هايي را که هيچوقت نشنيده بوديد به زبان آورد، به هيچ وجه تظاهر نکنيد که آنها را مي شناسيد و دوستشان داريد. خيلي راحت بگوييد که هيچ چيز از آن سبک موسيقي نمي دانيد.
اگر هميشه طرفدار اپرا بوده ايد، بگوييد. اگر موقع تماشاي يک فيلم در کنار او گريه تان گرفت، هيچ اشکالي ندارد گريه کنيد. اگر خواستيد بخنديد، بخنديد. وقتي شما خودتان باشيد او هم تشويق مي شود که در حضور شما خودش باشد و تظاهر نکند. او آدم خاصي است و شما هم همينطور اما به طرق مختلف. هيچوقت براي گفتن يک دروغ خودتان را تحت فشار قرار ندهيد.
?) اين احساس را به او بدهيد که مي تواند آزاديش را حفظ کند—حداقل تا ميزاني منطقي.
بااينکه شما به عنوان يک زن به رابطه جديد طوري فکر مي کنيد که قرار است زندگيتان را تغيير دهد، مرد شما فقط به حفظ وضعيت قبل خود فکر مي کند. شما به خريدن يک خانه جديد، بچه دار شدن، عوض کردن کارتان، رفتن به مسافرت و امثال اينها فکر مي کنيد درحاليکه او مصر است که برنامه هاي قبلي خود را حفظ کند و تا حدامکان در آن تغييري ايجاد نکند. براي او ثبات به معناي امنيت است. اگر سعي کنيد زندگي او را به سرعت تغيير دهيد، احساس خواهد کرد که مردانگي اش هم خواهد رفت و احساس تهديد خواهد کرد. بايد به او نشان دهيد که نمي خواهيد همه چيز را از او بگيريد. بعنوان مثال، حتماً بگذاريد وقتي را با دوستان خودش بگذراند. وقتي مردها بدون حضور خانم ها کنار هم باشند خيلي پيش مي آيد که يکي بپرسد "چطور تونستي امشب جيم بزني؟" و همه مردها براي آن مردي که هيچوقت نمي تواند از دست زنش به دورهمي هاي مردانه بيايد احساس تاسف مي کنند. اين را يادتان باشد مردها فقط با بودن با زني که دوستش دارند نيست که احساس مردانگي مي کنند، بلکه با بودن کنار دوستان و رفقاي هم جنس خودشان هم همين احساس را دارند. شما بايد او را مطمئن کنيد که او هنوز هم مي تواند وقتي را با دوستانش بگذراند.
?) اجازه ندهيد زياد برايتان خرج کند يا به زحمت بيفتد (حتي اگر خودش بخواهد).
اگر اجازه بدهيد اينکار را بکند، يک روز صبح از خواب بيدار مي شود و از خودش مي پرسد، "من دارم با خودم چه کار مي کنم؟" شايد در ابتداي رابطه بخواهد با کمک کردن به درست کردن اوضاع در خانه تان، تعمير کردن چيزهاي خراب، مردانگي اش را به شما نشان دهد و شما هم احساس خواهيد کرد که کسي هست که مراقبتان است اما اجازه ندهيد خيلي پيش برود. اگر مي توانيد براي انجام کاري از کسي ديگر يا متخصصش کمک بگيريد، اجازه ندهيد که او اين زحمت را تقبل کند. نبايد حس کند که بودن با شما خيلي برايش هزينه دارد. از او نخواهيد به رستوران هاي شيک و گران ببردتان چون با اينکار براي او آسانتر خواهد بود که ترکتان کند و زن جديدي براي خود پيدا کند. حتي سعي کنيد خيلي وقت ها شما حساب کنيد يا بخواهيد که براي شام ميهمان شما باشد و يا به جاي رستوران گران به سينما برويد و شام هم پيتزا بخوريد.
يکي از دوستانم چند وقت پيش مي گفت با زني که بود به مشکل خورده چون با اينکه هزاران بار او را به رستوران هاي خيلي گران برده و لباسهاي گران قيمت برايش خريده بود حتي آن زن يکبار هم او را به شام دعوت نکرده بود. او اين را به منزله اين گذاشته بود که آن خانم قدر کارهايي که برايش کرده است را نفهميده است. من از او خواستم اين موضوع را با او مطرح کند و همين رابطه شان را نجات داد.
?) براي علاقه مند کردن او هيچوقت حسادتش را تحريک نکنيد.
درست است که از قديم مي گويند براي جلب نظر يک مرد بايد حسادتش را تحريک کنيد اما برعکس آن صحت دارد. مردها به خاطر غيرت و مردانگي خود درمورد مسائل وفاداري بسيار حساس هستند. اکثر مردان، مهم نيست که چه بگويند، اما درمورد مطلوبيت جنسي و ظاهر خود ترديد دارند. مرد شما اگر بفهمد شما کاملاً به او وفادار هستيد بيشتر به شما متعهد خواهد شد. پس در حضور او به هيچ وجه با مردي بصورت زننده حرف نزنيد، درمورد عشق هاي قبلي خود حتي اگر خودش بخواهد با او حرف نزنيد. شايد در آن لحظه کمي شور و حس او را تحريک کند اما بعدها به شما شک خواهد کرد. اگر قبلاً مردي را دوست داشته ايد و ترکش کرده ايد به او نگوييد چون ممکن است فکر کند او را هم ترک خواهيد کرد. اگر يکي از دوست پسرهاي قديميتان زنگ زد دليلي ندارد او را در جريان بگذاريد. هرکاري مي کنيد سعي نکنيد با گفتن اين حرفها حسادت او را تحريک کنيد.
?) اگر لازم دانستيد به وفاداري جنسي اصرار داشته باشيد.
بعضي خانم ها مي ترسند که اگر درمورد وفاداري جنسي صحبت کنند مردشان عصباني شود. در اين باره هم درست برعکس آن صحت دارد. مردها دوست دارند که شما فقط او را بخواهيد. اگر چنين چيزي را از او طلب کنيد احساس امنيت و آرامش خواهد کرد و اين احساس را به او خواهد داد که مي خواهيد به او وفادار باشيد. حتي اگر مردتان اعتراض کرد و گفت که اين درخواست احمقانه است يک نفس راحت خواهد کشيد و مطمئن باشيد که يک قدم براي متعهد کردن او جلوتر آمده ايد.
?) به مردتان کمک کنيد اين واقعيت که به شما نياز دارد و دوستتان دارد را تصديق کند.
مردان به خاطر حس مردانگيشان ميترسد که جلوي کسي اقرار کنند که چقدر به شما نياز دارند. اما اين ايراد آنها نيست. او هيچوقت ابراز آزادانه احساساتش را تمرين نکرده است. شما بايد اجازه دهيد اينکار را بکند. و رمز کار اين است که از او چيزي بخواهيد. بعد از يک مدت اصرار کنيد که به شما بگويد که دوستتان دارد. حتي اگر با هم ازدواج کنيد هم ممکن است از بيان اين جمله سر باز زند. شما بايد به او نشان دهيد که نياز داريد اين جمله را به زبان بياورد. يادتان باشد فقط بعد از اينکه اين جمله را آزادانه به زبان آورد که واقعاً دوستتان خواهد داشت. فقط آنموقع است که اين يک واقعيت زندگي اش خواهد شد. ما هيچوقت چيزهايي که از بيان آن خودداري کنيم را قبول نخواهيم کرد. اگر مردتان مکرراً از به زبان آوردن آن خودداري کرد پس هنوز براي متعهد شدن به شما آمادگي لازم را ندارد. اما وقتي آن را به زبان آورد، پس عشقش را پذيرفته است و آنرا بخشي از واقعيت زندگي خود مي داند. بعد از مدتي زندگي بدون شما براي او بي معني خواهد شد.
?) بعد از چند ماه از او بخواهيد که شما را به خانواده و دوستانش معرفي کند.
اينکار يکي از اصلي ترين پايه هاي متعهد شدن است. مردي که شما را وارد خانواده اش نکند مطمئن باشيد که قصد ازدواج با شما را ندارد. او بايد شما را کنار خانواده اش ببيند تا بتواند به شما به چشم همسر نگاه کند.
??) در طولاني مدت از ارائه آنچه بيش از حد توان شماست خودداري کنيد.
اگر از شرايطي خاص خوشتان مي آيد حتماً آنرا مطرح کنيد و سهمتان را از رابطه ببريد. از اينکه او دوستانش را دقيقه آخر و بدون دعوت و آمادگي شما وارد خانه مي کند عادت به قبول آن و تسليم شدن نکنيد. اگر آنچه که مي خواهيد را از رابطه نمي گيريد و به همين دليل افسرده و عصباني هستيد، اصلاً عادلانه نيست و بايد آنرا با مردتان درميان بگذاريد.
اگر فکر مي کنيد که مرد مورد علاقه تان را پيدا کرده ايد، اين ?? نکته مي تواند براي متعهد کردن هرچه بيشترا به شما کمک کند. يادتان باشد هيچ رابطه خوبي آسان به دست نمي آيد اما دليلي هم ندارد که رابطه شما بهترين نشود.
ان که مي خواهد ازدواج کند اين آموزش ها را از کجا بايد بياموزد؟ بعضي وقت ها هم آموزش مي گيرند ولي کارشناسانه نيست. اين عدم آموزش بعدها در ازدواج موجب اختلافات زوجين با هم مي شود.