فراموش کردم
اعضای انجمن(244) مقررات انجمنهای سایت
جستجوی انجمن
من یک محجبه ام (neda-71 )    

شیار 143...مادرانه ای از جنس کوه

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۸/۲۸ ساعت 00:31 بازدید کل: 243 بازدید امروز: 241
 

 

 

امروز شیار 143 را دیدم

سکانس های ساده روستایی عجیب به دلم نشست

داستان مادری که صخره وار تا انتها ایستاد

مادری که جوان 19 ساله خود را که دست تنها بزرگ کرده به جبهه میفرستد به امید اینکه بازگردد و رخت دامادی به تن کند

و بعد خبر عملیات والفجر مقدماتی و دنیای نگرانی روی سر مادر آوار میشود

خبر اسارت ها و شهادت ها میرسد و اما دریغ از یک خبر از گمگشده الفت

و باز مادری که مادرانه دل نگران است و پدرانه صبور

خانه را مردانه اداره میکند و زنانه با پای برهنه منزل به منزل از آزاده ها سراغ جوانش را میگیرد

و پس از 15 سال یک خواب باعث میشود دست ازا انتظار یعقوب گونه اش بردارد و ابراهیم وار اسماعیلش را به دستان خدا بسپارد

درست در همین هنگام است که خبری از گمشده اش میرسد

اتاق خالی و یک تابوت با پوشش پرچم مقدس ایران میشود وعده گاه مادر

دست روی تابوت میکشد و دستانش به جای جسم پسر رشیدش بقچه ای کوچک را لمس میکند

درست همان اندازه است که سال ها پیش مادر در آغوشش میگرفت و لالایی زمزمه میکرد

به قول عزیزی علی اکبر رفت و علی اصغر بازگشت...

و این است داستان مادرانی که پا به پای فرزندانشان به جنگ رفتند و مجروح و اسیر و شهید شدند

داستان یک مادرانه آرام

 

این مطلب توسط محراب عبوسی بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۵/۰۲/۲۳ - ۲۳:۱۴
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)