امشب دلم گرفته
باز دلتنگی به سراغم آمده
امشب هوای دلم بارانیست
امشب پنجره قلبم را وا کرده ام
مهمانی در راه است
مهمان ناخوانده نیست
چند روزیست قصد دلم کرده
جز غم چه کسی از من یاد می کند؟
امشب از غمی سخن می گویم که مرا از پای درآورده
این غم، غم تنهایی ام نیست
غم خاطرات تلخم، غم شکست دلم نیست
این غم، غم دوری عزیزیست که از پیشم رفته
من چشم به راهش مانده ام
ای دوست، تو که از درونم آگاهی
مرا رها نکن
من در کوچه پس کوچه های بی کسی ام دنبال رد پای تو می گردم
تو حتی از خودت رد پایی به جای نگذاشتی
جز رد پایی که همیشه در قلبم خواهد ماند
ای دوست، مرا با دلتنگی هایم تنها نگذار
مرا با سرنوشت تارم تنها نگذار
مرا با خاطرات تلخم، با شکسته دلم تنها نگذار
من در چنگال غم اسیرم
ای دوست، با رفتنت مرا به غم مسپار
تو را به زلالی و پاکی دوستیمان قسم می دهم
مرا تنها نگذار
من چشم به راهت مانده ام
به انتظار آمدنت نشسته ام
چشمانم به در خیره شده
دستانم رو به آسمان است و تو را می خواند
ای دوست، مرا رها نکن