خدا فقط مال من است...

آری امروز فهمیدم خنده یعنی چه؟

امروز فهمیدم اگر بخندی بعدش باید بگریی...

آری امروز فهمیدم...

امروز می خواهم بگریم،نه برای تو،برای خودم

می خواهم یک بار بی خودی بگریم،

نه پیش تو،پیش کسی که میدانم از آن من است...

امروز فهمیدم کسی را دارم  که شاید قبلا نمی دانستم با من

است،اما غافل از آن که با من بود و من نمی دانستم...

امروز فهمیدم خدا مال من است...،

که هیچ کس نمی تواند او را از من بگیرد...،

او با من است من هم اکنون می خواهم با او باشم،

فقط با او بخندم...فقط...

تو هستی،تو بودی،تو خواهی بود،فراموش نمی شوی...

می دانم...

اما می خواهم خودم را فراموش کنم...

امروز می خواهم بخندم...

صبر کنید...نخندید...هنوز مانده است...

امروز بخدا خندیدم...

امروز خندیدم اما...گوشه چشمم قطره ای سرازیر شد.......