این واقعیت است که «شهروند خوب، شهری خوب میخواهد»تا بتواند زندگی را برای خود زیبا، روحش را متعالی و ارتباطش را با محیط پیرامونش گسترده نموده و او را به انسانیت سوق دهد و در نهایت وحدتی را در اجتماع فراهم آورد.
توسعه فیزیکی شهر ي در ارتقائ فرهنگ شهرنشینی است و شهر بزرگترین نماد تمدن بشری است که شهروندان آن را برای ارامش و امنیت خود بنا نهاده اند .
و به طور كلي مشاركت مردم در امور شهر مانند تصميمگيري و پيگيري جهت رفع مشكلات و نابسامانيها بسیار مهم و برای شهر سرنوشت ساز می باشد ، بطوري كه تجارب جهاني خصوصا در كشورهاي توسعه يافته بر تحقق مفهوم توسعه با مشاركت مردمي بسیار تاکید دارد.
وبا توجه به نقش و اهمیت مشارکت شهروندان در امورات و طرحهای مدیریت شهری با نگاهي به اهمیت آن ميتوان با دخالت داوطلبانه و همهجانبه در امورات شهری اعم از اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي و با تاثيرگذاري در فرآيندهاي تصميمگيري در جهت توسعه پايدار گامهای بلندی در راستای کرامت شهروندی وشهری خوب در شان شهروند خوب ایجاد کرد .
عامل مشاركت نه تنها پاسخ منطقي به شرايط و چالشهاي روز است بلكه داراي اثرات مثبت در بهرهوري و راهكاري جهت ارتقاء تواناييهاي اساسي شهروندان در راه توسعه پايدار به شمار ميآيد.
مهمترين نكته در مديريت مشاركتي شناسايي توانايي، قابليت نيروهاي افراد جامعه و سپس تعريف فضاي مشاركتي مشخص و پذيرش منطقي مشاركت دادن ديگران در امور است كه قطعا هدايت تمام اين عوامل به سوي اهداف تعيين شده نيازمند صبر و تدبير بالاوبینش بلند وواقعی است.
اگر احساس نياز به مشاركت همانند فراگيري زبان مادري براي افراد به شمار آيد و انسانها به مقتضاي نياز اجتماعي و ارتباط با ديگران به امر مشاركت بپردازند قطعا همانگونه كه زبان آموزي از كودكي در يك فرآيند اجتماعي محقق ميشود و هيچ نيازي به فلسفه بافي ندارد، وبطور حتم زندگی در شهر خوب هم تنها با مشارکت عمومی واعتقاد و باور به آن عملی خواهد شد .
اما در عين حال بايد گفت در اين سبك مديريتي ثمرات و نتايج ارزشمندي از همكاري همه سطوح بدست خواهد آمد كه قطعا در مديريتهاي غير مشاركتي بسيار نادر و یا در دسترس نمی تواند باشد .