فراموش کردم
رتبه کلی: 994


درباره من

من راه رفتن را از یک سنگ آموختم

درج شده در تاریخ ۹۱/۱۱/۲۷ ساعت 19:08 بازدید کل: 153 بازدید امروز: 119
 

وقتی راه رفتن آموختی، دویدن بیاموز و دویدن که آموختی ، پرواز رابیاموز

 راه رفتن بیاموز ، زیرا راههایی که می روی جزیی از تو می شود و سرزمین هایی که می پیمایی بر مساحت تو اضافه می کند .

دویدن بیاموز ، چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زودباشی ، دیر

و پرواز را یاد بگیر نه برای اینکه از زمین جدا باشی ، برای آن که به اندازه فاصله زمین تا آسمان گسترده شوی .

من راه رفتن را از یک سنگ آموختم ، دویدن را از یک کرم خاکی و پرواز را از یک درخت .

بادها از رفتن به من چیزی نگفتند، زیرا آنقدر در حرکت بودند که رفتن را نمی شناختند .

پلنگان ، دویدن را یادم ندادند زیرا آنقدر دویده بودند که دویدن را از یاد برده بودند .

پرندگان نیز پرواز را به من نیاموختند...

 زیرا چنان در پرواز خود غرق بودند که آن را به فراموشی سپرده بودند .

اما سنگی که درد سکون را کشیده بود ، رفتن را می شناخت .

کرمی که در اشتیاق دویدن سوخته بود ، دویدن را می فهمید .

و درختی که پاهایش در گل بود، از پرواز بسیار می دانست

آنها از حسرت به درد رسیده بودند و از درد به اشتیاق و از اشتیاق به معرفت .

وقتی داری در دریای زندگی سفر میکنی ... از طوفان ها و امواج نترس

بگذار تا از تو بگذرند ...

تو فقط به سفرت ادامه بده و استقامت داشته باش

همیشه به خاطر داشته باش ... دریای آرام ناخدای با تجربه و ماهرنمی سازد.

جایی در قلب هر انسان وجود دارد که در آن افکار تبدیل به آرزو میشوند و آرزوها به اهداف بدل می گردند .

جایی که در آن هر غیر ممکنی ؛ ممکن می شودتنها اگر به هدف هایمان ایمان داشته باشیم .

چند چیز هست که برای یک زندگی شاد و موفق به آن نیاز داریم

..اعتقادات

..اهداف و آرزوها

..عشق

..خانواده و دوستان

 و از همه مهم تر اعتماد به نفس

خودت را باور داشته باش

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۱۱/۲۷ - ۱۹:۱۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)