فراموش کردم
رتبه کلی: 1595


درباره من
جوونی و هزار آرزو
پشت موی بلند و پشت بازو
در جستجوی رنگین کمون
همگی از خونه زدن بیرون
حرف از تقسیم آب و گندم
فتح دروازه تمدن
صلح و دوستی دنیای ایده آل
دنیای عاشقای بی خیال
یکی تو جمع خودشو یادش رفت
یکی یه چیزی جا گذاشت و مجبور شد برگرده
یکی زد تو کار کت و شلوار و کاپشن
(Stock Option)یکی زندگیشو فروخت به استاک اپشن
شادی دیپرشن گرفت و بستری شد
شکوفه دق کرد و پژمرد
آزاده زیاد حرف زد و افتاد تو زندون
امید رو فرستادن قبرستون
ایمان زد تو کار شک و تردید
رستم خماره، میگن تو ترکه دایی
پیمان زد زیر حرفش و فرار کرد
آرزو گم شد، شاید یه روز برگرده
امان از سرنوشت بی انجام
پنجره های رو به غروب
امان از این چاه بی انتها
رفیق بد ،
... زغال خوب !
کیوسک (newnazi )    

تك - هم خواني فريدون فرخزاد و رامش

منبع : http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8
درج شده در تاریخ ۹۱/۰۱/۱۷ ساعت 19:24 بازدید کل: 4526 بازدید امروز: 2290
 

به نام خدا

از بين همه ي ترانه هايي كه رامش و فرخزاد خوندن ، اين آهنگ خاص رو بيشتر از همه دوست دارم . صداي هر دو گرم صميميه و وقتي كنار هم قرار مي گيرن بهترين ها رو بيرون مي دن .

فريدون فرخزاد15مهر1317 در منطقه ي گمرك تهران به دنيا اومد . او شاعر ، برنامه ساز راديو و تلويزيون ، خواننده ، مجري تلويزيون و راديو ، ترانه سرا ،‌آهنگ ساز و فعال سياسي بود . دبستان رو درر مدرسه ي رازي ، دبيرستان رو در دارالفنون و دانشگاه رو در آلمان ، حقوق سياسي خوند . فرخزاد دو بار ازدواج كرد ، اولين ازدواجش با آنيا بوچکووسکی ، يه دختر آلماني بود . فرخزاد از آنا دو بچه داشت ، رستم و اوفليا كه اوفليا وقتي بچه بود فوت كرد . بعد از مدتي فرخزاد از آنيا جدا شد و به زني ايراني به نام ترانه ازدواج كرد .

Fereydoun-Farrokhzad.jpg

 

فريدون برادر فروغ فرخزاد ، همون استعداد شعر فروغ در او هم بود ، و به نظر من خيلي بيشتر از فروغ ؛ فريدون در شعر الماني هم رديف با اشخاصي مثل گوته قرار گرفت و جوايز زيادي رو هم برد . او در 16 مرداد 1371 در خونه ش در شهر بن با چند ضربه ي چاقو به قتل رسيد .

اينم يه نمونه از اشعار فريدون فرخزاد :

 

در گوشه ي اين اتاق تاريك

يك باغ نشسته است بيدار

از دوست نديده جز مذلت

از غير كشيده رنج بسيار

در ريشه ي هر گياه سبزش

انبوه كسالت است و ديوار

بر بام بلند ابرهايش

خورشيد نمي شود پديدار

هر ثانيه اش هزار سال است

در فاصله ي نگاه و ديدار

اين باغ منم كه خسته از خويش

از خويش خزيده ام دو صد بار

عشق است كه مي دهد خزانم

عشق است كه مي كند گرفتار

در مورد رامش ، چون قبلا بيوگرافيش رو توي سايت گذاشتن ، من فقط چند تا عكس قرار مي دم ( آدرس همه ي عكس ها زيرشونه )

هادي خرسندي به رامش مي گفت : رامش آن دختر به زور خوشگل ! همچينم بيراه نمي گفته نه ؟

http://rci.persianblog.ir/post/256/

 

ویگن و عارف (ایستاده) و گوگوش و رامش (نشسته)


http://daneshgara-history.blogfa.com/cat-160.aspx

نه مهتابي نه آفتابي تو تاريكي تو كميابي

تو از خاكي تو تنهايي تو هم رنگ تن مايي

تو خاموشي تو كم نوري تو از آفتاب چرا دوري ؟

عزيز من!گل ساده!رفيق تو شب و باده

نه خورشيد باش نه چون بارون،خودت باش و بيا بيرون

ببين بي تو چه بيدستم ولي با تو كسي هستم

كسي كه توي حرفا نيست كسي كه مثلش اينجا نبست

و مثل اون كسي هستم كه با تو ديگه تنها نيست

نه من كوهم نه تو دريا، نه من غائب نه تو پيدا

نه دور از هم نه همسايه نه بالاتر نه هم پايه

نه آبادم نه ويراني،نه من بنده نه تو خاني

نه من رودم نه مثل آب نه تو وهمي نه مثل خواب

اينم از لينك اهنگ . فقط بايد به اين آدرس بريد و play كنيد، كار خيلي آسونيه و امكان دانلود هم داره : http://www.4shared.com/mp3/KyP_FUhu/23_-_Tak_-_Ramesh.html

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۱/۱۷ - ۱۹:۲۴
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)