فراموش کردم
رتبه کلی: 178


درباره من
n.
22.
teh.
asabi.
daghon.
asheegh.


همه اددلیستمو دوست دارم
خیلی خاص باشی ادد میشی
چون غریبه وارد حریمم نمیشه



























-_- nilofafa -_- (nilofafa )    

دوستان این داستان خیلی جالب بود خواستم شما هم بی بهره نباشین .

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۴/۳۰ ساعت 17:02 بازدید کل: 450 بازدید امروز: 320
 

 

 

 

 

 

 

 

یک زن جوانی در سالـــن فرودگـاه منتظر پروازش بود

 

چون هنوز چند ساعت ب پــروازش باقی مانده بود تصمیم گــرفت

 

برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند

 

او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید.

 

سپـــــس روی یک صندلـــی نشست و با آرامـــــش شروع ب خواندن

 

کتاب کرد.

 

در کنار او یک بسته بیسکوئیت بود و مردی در کنارش نشسته بود

 

و داشت روزنامه می خواند .

 

وقتی او نخستین بیسکوئیت را ب دهان گذاشت متوجه شد ک مرد هم

 

یک بیسکوئیت برداشت و خورد او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت .

 

1111

 

پیش خود فکـــر کرد : (( بهتر است ناراحت نشوم شاید اشتباه کرده باشد ))

 

ولی این ماجـــرا تکرار شد هر بار ک او یک بیسکوئیت بر میداشت آن مرد هم

 

همین کار را میکرد .

 

ایـــن کار او را حسابی عصبانی میکرد ولی نمیخواست واکنش نشان دهـــد .

 

وقتی ک تنها 1 بیسکوئیت باقی مانده بود پیش خود فکر کرد :

 

((حالا ببینم این مرد بی ادب چیکار خواهد کرد ؟ ))

 

مرد آخرین بیسکوئیت را نصف کرد  ونصفش را خورد .

 

ایــن دیگه خیلی پر روئی میخواســـت  !!!

 

او حســابی عصبانـــی شده بــــود !!!

 

22222

 

 

در این هنگام اعلام کردن ک زمان سوار شدن ب هواپیماست

 

آن زن کتابش را بست . وسایلش را جمع کرد و با نگاه تندی ک

 

ب مرد انداخت از آنجا دور شد و ب سمت دروازه اعلام شده رفت .

 

وقتی داخل هواپیما روی صندلی اش نشست دستش را داخــل

 

ساکش کرد تا عینکش را داخل ساک قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب

 

دید ک جعبه بیسکوئیتش آنجاست ! بازنشده و دست نخورده !!

 

خیـــلی شرمنده شد !! از خودش بدش آمد ....

 

یادش رفته بود ک بیسکوئیتی ک خریده بود داخل ساکش گذاشته بود .

 

آن مرد بیسکوئیت هایش را با او تقسیم کرده بود و بدون آن ک عصبی و

 

برآشفته شده باشد .......

 

333333

 

 

در صــورتی ک خودش آن موقع ک فکر میکرد آن مرد دارد از بیسکوئیت هایش

 

می خورد خیلی عصبانی شده بود و متاسفانه دیگر زمانی

 

برای توضیح رفتارش و یـــا معذرت خواهی نبود .

 

 

 

444444

 

 

 

 

 

 

 

 

بنــابـرایــــــن

 

چهار چیز ک را نمی توان آنها را باز گردانند  :

 

 

 

 

1 . ســــنگ :پس از رها شدن

 

 

          555555

 

 

 

 

2 . حـــرف : پس از گـــفتن 

 

 

 

66666

 

 

 

 

3 . موقــعیت : پس از پایان یافتن

 

 

 

 

777777

 

 

 

 

4 . زمــــان : پس از گذشـــتن

 

 

 

88888

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این مطلب توسط میلاد حیدری بررسی شده است.
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
3
4
5
1 2 3 4 5


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)