گرفتم بعد عمری مدرکی چند واینجانب حالا شدم مهندس
ندانستم که ریزد ازچپ وراست زپایین وازان بالا مهندس
غضنفرگاری اش راهول نمیداد دیالاهول بده یالا مهندس
تقی هم چونه میزد کنج بازارنمی ارزه باسم والا مهندس
به مردقهوه چی میگفت اصغردوتا چایی قندپهلو مهندس
شنیدم کودکی میگفت دردهبه مردی با چپق خالو منهدس
زجنب دکه ای بگذشت مردی صداامد اب البالومهندس
خلاصه میخوردخون جماعتهمیشه بدتراززالو مهندس
شنیدم باتشرمیگفت معماربه ان وردست حمالش مهندس
همین مانده که ازفردابگویندبه گوساله وامثالش مهندس
یهویادسکینه کردم ای دادفدای ان لب وخالش مهندس
شنیدم که عمل کرده دماغش خبرداری از حالش مهندس
شنیدم بعدتنظیمات بینیبهش میگن همه خانم مهندس
شنیدم بچه زاییده دوبارهبگو هشتا کمه خانم مهندس
سرت رادرداوردم مهندسسخن ازهردری اومد مهندس
یکی سیگارمیخواداون سمت دکهبرو که مشتری اومد مهندس