فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 3495


درباره من
نیما-اسدی (nima-d )    

شعرطنز مهندس

درج شده در تاریخ ۹۲/۱۲/۰۶ ساعت 07:28 بازدید کل: 230 بازدید امروز: 228
 

گرفتم بعد عمری مدرکی چند واینجانب حالا شدم مهندس

ندانستم که ریزد ازچپ وراست زپایین وازان بالا مهندس

غضنفرگاری اش راهول نمیداد دیالاهول بده یالا مهندس

تقی هم چونه میزد کنج بازارنمی ارزه باسم والا مهندس

به مردقهوه چی میگفت اصغردوتا چایی قندپهلو مهندس

شنیدم کودکی میگفت دردهبه مردی با چپق خالو منهدس

زجنب دکه ای بگذشت مردی صداامد اب البالومهندس

خلاصه میخوردخون جماعتهمیشه بدتراززالو مهندس

شنیدم باتشرمیگفت معماربه ان وردست حمالش مهندس

همین مانده که ازفردابگویندبه گوساله وامثالش مهندس

یهویادسکینه کردم ای دادفدای ان لب وخالش مهندس

شنیدم که عمل کرده  دماغش خبرداری از حالش مهندس

شنیدم بعدتنظیمات بینیبهش میگن همه خانم مهندس

شنیدم بچه زاییده دوبارهبگو هشتا کمه خانم مهندس

سرت رادرداوردم مهندسسخن ازهردری اومد مهندس

یکی سیگارمیخواداون سمت دکهبرو که مشتری اومد مهندس

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۱۲/۰۶ - ۰۷:۲۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)