« پرسش قبر » از مهمترین موضوعات این مبحث است که در بسیار از روایات این باب، از آن سخن رفته است و در اهمیت این موضوع همین نکته بس که انکار کننده آن، شیعه اهل بیت (علیهم السّلام) نیست.
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: «هر که سه چیز را انکار کند، شیعه ما نیست:
? معراج ، ? - پرسش قبر ، ? شفاعت ». (?)
از روایات استفاده مشود که پرسشها قبر را دو فرشته به نامها نکیر و منکر انجام مدهند:
پیامبر خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «خداوند تعال، دو فرشته به نامها نکیر و منکر، جهت پرسش به قبر مفرستد». (?)
از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) پرسیدند: سیما فرشتگان بازرس قبر چگونه است؟
رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «بسیار تندخو و زشتند؛ صدایشان همچو رعد غرّان و چشمانشان چون برق تابان است.
موهایشان (به گونها بلند است که از پشتشان آویزان و) به رو زمین کشیده مشود؛ دندانهایشان (به گونها تیز است که وقت آنها) را در زمین فرو کنند، گودال پدیدار شود». (?)
امام کاظم(علیه السّلام) فرمود: «هنگام ورود مؤمن به قبر، بازرسان قبر(با احترام) او را نشانند و سؤالاتشان را پرسند (و چون پاسخ به نیک شنوند) قبرش را تا چشم کار مکند، بگشایند و از طعامها بهشت برایش (ارمغان) آورند». (?)
حال این سؤال به ذهن مرسد که آیا سیما فرشتگان بازرس قبر، نسبت به نیکان و بدان یکسان است یا تفاوت دارد؟
برا پاسخ به این سؤال، به نکات چند اشاره مشود:
الف - بازرسان قبر با این سیما وحشتناک و هراسنده، فقط به سراغ بدکاران مآیند و این دیدار نامیمون سزا کم از گناهان بزرگ آنهاست.
ب - سیما بازرسان قبر نسبت به نیکوکاران بسیار زیبا و برخورد آنها همراه با مهربان و محبت است.
ج - در برخ اخبار و ادعیه نیز بین بازرسان قبر، تفاوت گذاشته شده است؛ نسبت به بدکاران «نکیر و منکر» و نسبت به نیکوکاران «بشیر و مبشر» نامیده شدهاند. (?)
«نکیر و منکر» را بدین سبب نام نهادهاند که از منکران خدا، پیامبر، امام و... همچنین از انجام دهندگان منکرات و زشتها سؤال مکنند.
«بشیر و مبشر» را از این رو که بشارت دهنده و مژده آور برا اهل ایمان و نیکوکاران هستند، بدین اسم نام نهادهاند.
شایان ذکر است که گاه از فرشتگان بشارت نیز، تعبیر به «نکیر و منکر» مشود.
آزمون سخت
در برزخ از مسائل کل(اعمال و عقاید) پرسیده مشود و رسیدگ به مسائل دیگر، به قیامت واگذار مگردد:
پیامبر خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «از خدا، پیامبر، دین و امام پرسیده مشود». (?)
امام سجاد(علیه السّلام) فرمود: «دریغا! ا فرزند آدم! غافل؛ اما خدایت از تو غافل نیست. مرگ، شتابان سراغت مآید؛ تو را در میابد؛ آنگاه تک و تنها به خانه قبر خواه رفت و فرشتگان پرسش برا آزمون سخت، نزدت مآیند و درباره پروردگار، پیامبر، دین، کتاب و امام از تو مپرسند. سپس از شمار عمر و چگونگ گذراندن آن و بعد، از بهدست آوردن مال و چگونگ صرف آن خواهند پرسید». (?)
امام صادق(علیه السّلام) فرمود: «در قبر از پنج چیز(دیگر، نیز) پرسیده مشود:
?-نماز، ?-زکات، ?-حج، ?-روزه، ?-دوست اهل بیت(ع)». (?)
بنابراین، مهمترین سؤالات قبر -تا آنجا که ما یافتیم- به شرح زیر است:
? - معبودت که او را پرستش مکرد، چه کس بود؟
? - پیامبرت که بود؟
? - کتابش چه نام داشت؟
? - امام که فرمانش را مبرد، چه کس بود؟
? - شمار عمرت چند است و آن را چگونه صرف کرد؟
? - مالت را از کجا آورده و در چه راه صرف نمود؟
? - آیا نمازت را بدرست انجام داد؟
? - زکات و خمس مالت را پرداخت؟
? - از عهده حج واجبت به نیک برآمد؟
?? - روزهها واجبت را به جا آورد؟
?? - آیا نسبت به اهلبیت(ع) محبت داشت؟
غیر از موارد یاد شده، در روایت آمده است: از دوستان شخص نیز سؤال مکنند و چنین پرسند: با که دوست بود؟ (?)
پاسخ به سؤالات بازرسان قبر، ارتباط مستقیم با اعمال و عقاید افراد دارد. آنان که در این جهان به نیک از عهده این آزمون برآیند، با موفقیت این راه را پشت سر مگذارند؛ اما کسان که در دنیا با کولهبار از گناه، راه آن سرا شوند، در برابر آزمون بسیار سخت قرار دارند. وقت در آن خانه تنگ و تاریک قرار گیرند و با دو موجود وحشت آفرین وهولناک روبهرو شوند؛ چنان ترس و هراس بر آنان چیره گردد که تصورش را نتوان کرد.
به برخ از اشخاص در هنگام پاسخ، لکنت زبان دست مدهد.
برخ گویند: در دنیا مگفتند: خدای هست، پیامبر هست؛ ول ما انکار مکردیم.
گروه ممکن است از شدت ترس و لرز به آن دو اشاره کنند و گویند: خدا و پیامبر، شمایید.
پس از آن، فرشتگان با گرز آتشین و عمود آهنین بر سرشان کوبند؛ طور که از قبرهایشان آتش زبانه کشد!
شایان ذکر است که میزان پاسخگوی و مجازات، به میزان کردار شخص بستگ دارد. بنابراین -چنانکه در گفتار بعد نیز خواهیم گفت- مجازات همگان یکسان نیست.
علم خدا و پرسش فرشتگان (??)
چرا در قبر پرسش مشود؟ مگر خدا از کردار همه انسانها آگاه نیست؟
شک نیست که پروردگار بهمتا بر تمام کردارها آشکار و پنهان همگان آگاه (??) و از رگ گردن به انسانها نزدیکتر است (??) و از اندیشهها نفسان نیز کاملاً آگاه دارد. (??)
چون فهم این مطلب قدر دقیق است، با بیان مثال آن را توضیح مدهیم: آموزگار، پس از یک سال تدریس، همه شاگردان کلاس خود را مشناسد؛ یا متواند بدون امتحان، عدها را قبول و برخ دیگر را مردود کند؟
تفاوت بین امتحان گرفتن و نگرفتن را در زیر نشان مدهیم:
? - نفس امتحان گرفتن، سبب تلاش بیشتر مشود واگر امتحان نباشد، حت دانش آموزان زرنگ نیز تلاش و کوشش لازم را نمکنند.
? - درست پاسخ دادن به سؤالات لذتآور است و بدون امتحان این لذت حاصل نمشود.
? - بد پاسخ دادن به سؤالات رنجآور است و بدون امتحان این رنج حاصل نمشود.
? - با آزمون، نمره و امتیاز دقیق هر کس مشخص مگردد و بدون امتحان، مشخص نمشود.
? - با امتحان گرفتن، هیچکس مدع از بین رفتن حق خود نیست؛ اما بدون امتحان، قبول شدگان، طالب حق بیشتر هستند و مردودشدگان نیز اعتراض خواهند کرد.
بنابراین، نفس امتحان و پرسش قبر نیز انسانها را در دنیا به تلاش و کوشش بیشتر وادار مکند؛ در حین امتحان، نیکوکاران از پاسخ دادن لذت و بدکاران رنج مبرند. درجه و امتیاز هر کس برا خودش مشخص مشود و همه شاهد عدالت اله خواهند بود و هیچکس مدع مرتبه برتر نخواهد شد.
متوسّطان ؛ مُستضعفان
از برخ روایات استفاده مشود که تنها نیکان و بدان محض، مورد سؤال و پرسش قرار مگیرند:
امام باقر(علیه السّلام) فرمود: «در قبر پرسش نمشود، مگر از کسان که دارا ایمان یا کفر محض هستند». (??)
امام صادق(علیه السّلام) فرمود: «فقط از کسان که دارا ایمان و کفر محض هستند، سؤال مشود و دیگران به حال خود رها مگردند». (??)
بنابراین، از غیر نیکان و بدان محض -که از آنان به متوسطان و مستضعفان تعبیر مگردد- پرسش نمشود.
علامه مجلس؛ در اینباره مگوید: «از مستضعفان و متوسطان که بین ایمان و کفر قرار دارند، سؤال نمشود.» (??)
«متوسطان» کسان هستند که توانای ادا تکالیف خود را ندارند(مانند: ابلهان، دیوانگان و کودکان).
«مستضعفان» کسان هستند که زیر سلطه فرهنگ قرار گرفته، لذا از تشخیص حق عاجزند و قادر به هجرت از دیار خود نیستند(مانند: کسان که در محیط کفر زندگ مکنند و دسترس به جای ندارند و ندا حیاتبخش آیین اسلام نیز بدیشان نرسیده است).
بنابراین، آن دسته از مستضعفان که دسترس به آیین حق یا امکان هجرت از سرزمین خود را دارند، از عذاب جهان برزخ استثنا نشدهاند. آیه زیر نیز بر این مدعا دلالت دارد:
(اِنَّ الَّذینَ تَوفّاهُم المَلائکهُ ظالمِی اَنفُسِهِم قالوا فیمَ کنتم قالوا کُنّا مُستضعَفین فِی الاَرضِ قالوا اَلَم تَکُن اَرضُ اللَّهِ واسِعهً فَتُهاجِروا فیها فَاولئکَ مَأَویهم جَهَنَّمُ وَسائت مَصیراً) (??)
پس از مرگ، فرشتگان به انسانها بدکردار گویند: چرا در دنیا چنین مکردید؟
گویند: ما، در زمین، مستضعف و ناتوان بودیم.
فرشتگان پاسخ دهند: آیا زمین خدا گسترده نبود؛ تا از آن واد هجرت کنید؟
پس، جایگاه اینان، جهنم است که بسیار بد جایگاه است.
دنباله آیه فوق، درباره مستضعفین که مهاجرت و رسیدن به حق برایشان ممکن نیست، چنین مگوید:
(اِلّا المُستَضعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَالنِّساءِ وَالوِلدان لایَستَطیعُون حِیلَهً و لایَهتَدُونَ سَبیلاً فأولئکَ عَسَ اللَّهُ اَن یَعفُوَ عَنهُم وَکانَ اللَّهُ عَفُوّاً غَفوراً) (??)
آن گروه از مردان، زنان و کودکان مستضعف که گریز و چارها برایشان میسر نبود و راه به نجات خود نمیافتند، امیدوار به عفو و بخشش خدا باشند که خدا آمرزنده است و گناهانشان را مبخشد.
معصومان؛ مُقرَّبان
گروه از نیکان نیز که دارا ایمان و تقوا والای هستند، مورد سؤال و جواب قبر واقع نمشوند. این عده از انسانها برتر -که از آنها به معصومان و مقربان تعبیر مشود- عبارتند از:
الف - پیامبران و امامان(ع).
ب - دانشمندان پارسا و پیکارگران راه خدا(مجاهدان و شهیدان).
بنا به دلایل زیر از پیامبران و امامان معصوم(ع) پرسش و پاسخ پس از مرگ برداشته شده است:
? - آنان از برترین درجه ایمان و بالاترین مرتبه تقوا برخوردارند -تا جای که از گناه و اشتباه به دور هستند- از این رو، خلاف انجام نمدهند تا سزاوار پرسش و عذاب باشند.
? - آنان میزان عمل دیگران هستند و مقام و منزلتشان از بازرسان قبر برتر است؛ لذا پرسش از آنان -علاوه بر اینکه بیهوده به نظر مرسد- گستاخ به مقام شامخ آن ستارگان پرفروغ انسانیت است.
? - آنان از پیش، امتحان خود را به نیکوترین وجه ممکن در دنیا پس دادهاند -که شایستگ به دست آوردن این منصب بزرگ را یافتند- از این رو، امتحان دوباره درباره آنان بمورد است.
? - از طرف دور از عقل است که از پیامبران و امامان پرسیده شود که پیامبرت کیست؟ امامت کیست؟ یا از آنان که خود سرمشق و اسوه دیندار برا انسانها هستند، بپرسند: دینت چیست؟ یا از آنان که خود از طرف خدا بدین افتخار دست یافتهاند، بپرسند: خدایت کیست؟
غیر از معصومان عدها دیگر نیز از پرسش قبر مستثنا هستند که به دلیل روایت زیر از آنها به «مقربان» تعبیر مشود:
قال رسول اللَّه (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : «اَقرَبُ النَّاسِ مِن دَرَجَهِ النَّبُوّهِ اَهلُ العِلمِ وَالجِهادِ» (??)
مقربترین انسانها به درجه پیامبر، عبارتند از: دانشمندان پارسا و پیکارگران راه خدا.
بیشترِ دلایل که در برداشتن پرسش و پاسخ از معصومان بیان شد، نسبت به دانشمندان پارسا امت اسلام نیز صادق است. اینان بهترین رهروان راه انبیا مباشند و چون در دوران ختم نبوت(پایان پیامبر) قرار دارند، تمام وظایف سنگین پیامبران بر دوش آنهاست، به گونها که مقام برخ از دانشمندان پارسا این امت از مقام پیامبران بناسرائیل نیز برتر است.
به چند حدیث نبو درباره مقام بزرگ علما صالح بنگرید:
«دانشمندان، چراغها زمین، جانشینان انبیا و وارث پیامبران هستند». (??)
«مرکّب قلم دانشمندان، در روز قیامت بر خون شهیدان برتر دارد». (??)
«مقام عالِم، از پیامبر یک درجه کمتر و از شهید یک درجه برتر است». (??)
پس از دانشمندان پارسا، شهیدان و مجاهدان، برترین مقام را در نزد خدا دارند و از پرسش و عذاب قبر در امانند.
به چند حدیث نبو در اینباره توجه فرمایید:
«مجاهد که به پیشواز دشمن رود (و در این مسیر، چنان) استقامت ورزد تا کشته شود یا پیروز، پرسش قبر از او برداشته مشود». (??)
پرسیده شد: چرا شهدا از پرسش قبر درامانند؟
فرمود: «شهید در زیر برق شمشیر که بالا سرش بود، آزمایش خود را پس داده (و پیشاپیش پاسخ پرسشها را داده است) و همین او را بس است!». (??)
پیامبر خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «شهید، هفت خصلت دارد:
? - با چکیدن نخستین قطره خونش، گناهان او بخشیده و آمرزیده مشود.
? - چون بر زمین غلطید، دو ماهرو بهشت سرش را بر دامن گرفته و گرد و غبار از چهرهاش زدوده و بدوآفرین و خوشامد گویند.
? - جامهاش از تن برآورند و لباسها زیبا بهشت بر او پوشند.
? - فرشتگان بهشت نزدش آیند و گلبارانش کنند.
? - جایگاه او را در بهشت، نشانش دهند.
? - او را به بهشت برند و گویند: هر کجا(و نزد هر کس) مخواه، برو!
? - (مهمترین خصلت او این است که) شهید نظر مکند به وجهاللَّه. (??)
امام خمین(رحمت الله علیه) در سخنران ????/??/?? راجع به این حدیث چنین فرمود:
«... درباره شهید و فضل شهادت آن قدر از اولیا اسلام، روایات وارد شده که انسان متحیر مشود!
در روایت از رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده است که: شهید هفت خصلت دارد: اولین قطره خونش که به زمین ریزد، تمام گناهانش آمرزیده مشود؛ و مهمتر، آخرین خصلت اوست: شهید نظر مکند به وجهاللَّه. شاید، نکته این باشد که حجابها بین ما و حق تعال، منته به حجاب خود انسان مشود. انسان خودش حجاب بزرگ است. اگر کس این حجابها را در راه خدا داد، همه حجابها(خود و خودبین) را شکسته و تقدیم کرده است.
او، برا خدا، جهاد و دفاع کرده و برا کشور خدا و آیین اله هر چه داشته، در طبق اِخلاص گذاشته و تقدیم کرده است.
وقت این حجاب برداشته شد، در عوض، خدا(تبارک و تعال) بر آنها تجل مکند -چنانکه بر انبیا تجل کرد- آنان همانند پیامبران، همه چیز را در راه خدا مخواهند و خود نمبینند و در مقابل حقتعال، برا خودشان، شخصیت قائل نیستند... .
این روایت، انبیا را مقارن شهدا قرار داده و همان جلوها را که حقتعال بر انبیا مکند، بر شهدا هم منماید. شهید هم یَنظُر اِل وَجهاللَّه؛ زیرا همانطور که انبیا حجابها را شکسته بودند، آنها نیز حجابها را شکسته و آخر منزل که برا انبیا هست، شهدا نیز بر حسب حدود وجود خودشان به این آخر منزل مرسند». (??)
البته بعید نیست که دیگر پیروان راستین خط ولایت و امامت نیز در قبر مورد بازخواست قرار نگیرند و لطف و رحمت اله نصیب آنان نیز شود.
امام صادق(علیه السّلام) فرمود: « هر کس از شما در مسیر ما باشد و بمیرد؛ شهید است ».
سؤال شد: اگر چه در بستر باشد؟
فرمود: « آر. اگر در بستر هم بمیرد، نزد خدا زنده است و روز داده مشوند ». (??)
پی نوشت :
? . « بحار الانوار »، ج?، ص???:
« من أنکر ثلاثه اشیاء، فلیس من شیعتنا: المعراج، و المسأله فی القبر، و الشفاعه ».
? . «مدرک پیشین»، ص???:
« إن للَّه تعال ملکین؛ یقال لهما: منکر و نکیر؛ ینزلان عل المیت، فیسألانه...».
? . «مدرک پیشین»، ص ??? - ???:
«ملکان فظّان غلیظان؛ اصواتهما کالرعد القاصف، و ابصارهما کالبرق الخاطف! یطئان فی أشعارهما، و یحفران بأنیابهما! فیسألانک».
? . «مدرک پیشین»، ص???:
« فإذا اُدخل (المؤمن) قبره، أتاه منکر و نکیر؛ فیقعدانه و یقولان له: ... فیفسحان له فی قبره مدّ بصره؛ ویأتیانه بالطعام من الجنه...».
? . « اقبال »، ص???. « بحار »، ج??، ص???:
(به نقلِ « مصباح المنیر »، آیهاللَّه عل مشکین، ص???، انتشارات یاسر):
«و أمتن مسرورا و مغفورا، و تولّ أنت نجاتی من البرزخ، و أدرعن منکراً و نکیرا و أرِعین مبشرا و بشیرا؛ واجعل لی إل رضوانک و جنانک مصیرا، و عیشا قریرا، و ملکا کبیرا؛ وصل عل محمد و آله کثیرا». بارالها! مرا شاد و آمرزیده بمیران؛ رهای مرا از گفت و گو برزخ عهدهدار شو؛ منکر و نکیر را از من بازگردان؛ بشیر و مبشر را به من بنمایان؛ مرا به سو خشنود و بهشت خود راه بگشا؛ حیات باکمال مطلوب که مایه روشن چشم باشد، عطا کن؛ و بر محمد و خاندانش درود باندازه نثار فرما. (خواندن این دعا، در هر روز از ماه رجب، بسیار سفارش شدهاست).
? . «بحار الانوار»، ج?، ص???:
«... یسألانه: عن ربه و نبیه و دینه و امامه».
? . « امال الصدوق »، ص???. «بحار»، ج?، ص??? - ???. « لئال الاخبار »، ج?، ص???:
«ابن آدم! إن أجلک أسرع شیء إلیک،... أول ما یسألانک عن ربک الذ کنت تعبده، و عن نبیک الذی أرسل إلیک، و عن دینک الذی کنت تدین به، و عن کتابک الذ کنت تتلوه، و عن إمامک الذ کنت تتولاه؛ ثم عن عمرک فیما أفنیته؟ ومالک من أین اکتسبته و فیما اتلفته؟».
? . « الکاف »، ج?، ص???. « بحار »، ج?، ص??? - ???:
« یسأل المیت فی قبره عن خمس: عن صلاته و زکاته و حجه و صیامه و ولایته و إیانا أهل البیت ».
? . « بحار الانوار »، ج?، ص???.
?? . موضوع این بحث برگرفته از کتاب معاد شهید دستغیب است؛ ول نظم، در عبارات و شیوه نگارش از نگارنده است.
?? . شور (??) آیه ??: (انه بکل شیء علیم).
?? . ق (??) آیه ??: (نحن اقرب الیه من حبل الورید).
?? . ق (??) آیه ??: (و نعلم ماتوسوس به نفسه).
?? . «الکاف»، ج?، ص???. (نقل از: «بحار»، ج?، ص???):
«إنما یسأل فی قبره من محض الایمان محضاً؛ اومحض الکفر محضاً...».
?? . «مدرک پیشین». « المحجه البیضاء »، ج?، ص???:
« لایسأل فی القبر إلا من محض الایمان محضاً؛ أومحض الکفر محضاً و الآخرون یلهون عنهم ».
?? . «بحار الانوار»، ج?، ص???:
« إنه لایسأل عن المستضعفین و المتوسطین بین الإیمان و الکفر ».
?? . نساء (?) آیه ??.
?? . نساء (?) آیه ?? - ??.
?? . «المحجه البیضاء»، ج?، ص??. «میزان الحکمه»، ج?، ص???.
?? . «کنزالعمال»، ج??، ص???، الهند، مؤسسه الرساله. «میزان الحکمه»، ج?، ص???:
«العلماء مصابیح الارض، و خلفاء الانبیاء و ورثه الانبیاء».
?? . «مدرک پیشین»، ص???:
«یوزن یوم القیامه مداد العلماء و دم الشهداء؛ فیرجّح علیهم مداد العلماء عل دم الشهداء».
?? . «مجمع البیان»، ج?، ص???. «میزان الحکمه»، ج?، ص???:
«فضل العالم عل الشهید درجه... و فضل النبی عل العالم درجه».
?? - «کنز العمال»، ج?، ص???. (به نقلِ «میزان الحکمه»، ج?، ص???):
«من لقی العدو، فصبر حت یقتل او یغلب؛ لم یفتن فی قبره».
?? . «مدرک پیشین»، ص???:
ما بالُ المؤمنین یفتنون فی قبورهم إلا الشهید!؟
فقال رسول اللَّه: «کف ببارقه السیوف عل رأسه فتنه».
?? . «وسایل الشیعه»، الشیخ الحر العامل، ج??، ص??، داراحیاهء التراث العربی:
قال رسول اللَّه: «للشهید سبع خصال من اللَّه: الأوّلُ: قطره من دمه، مغفور له کل ذنب. و الثانیه: یقع رأسه فی حجر زوجتیه من الحورالعین؛ و تمسحان الغبار عن وجهه؛ و تقولان: مرحبابک؛ و یقول هو مثل ذلک لهما.
و الثالثه: یکس من کسوه الجنَّه. و الرابعه: تبتدره خزنه الجنه بکل ریح طیّبه أیّهم یأخذه معه. و الخامسه: ان یر منزله. و السادسه: یقال لروحه اسرح فی الجنه حیث شئت. و السابعه: ان ینظر فی وجه اللَّه و إنها لراحه لکل نبی و شهید».
?? . «صحیفه نور»، ج??، ص??? - ???، وزارت ارشاد اسلام.
?? . «المحاسن»، خالدالبرق، ص???، دارالکتب الاسلامیه. «بحار»، ج?، ص???. «لئال الاخبار»، ج?، ص???: «یا ابامحمد! إن المیت منکم عل هذا الامر شهید!» قلت: و إن مات عل فراشه؟ قال: «و إن مات عل فراشه، حی عند ربه یرزقون».
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۱۲/۱۹ - ۱۴:۲۵
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید.
ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.