متاسفانه فضای وبلاگها و سایتهای میانه مملو شده از چاپلوسی. چاپلوسی پدیده ای بسیار زشت است و زشتی آن زمانی بیشتر می شود که افراد به ظاهر فرهنگی مرتکب آن میشوند. در اینجا ضروری دیدم در ارتباط با این موضوع زشت شهرمان مطلبی بنویسم. در این بخش معنا و مفهوم چاپلوسی آورده می شود. در بخش بعدی مصداقهای چاپلوسی در شهرمان با مستندات آورده خواهند شد.
بخش اول: معنا و مفهوم چاپلوسی
حالتی برخاسته از ضعف نفس و نوعی اسارت روحی انسان است که در برابر دیگر آدمیان برای جلب منافع و کسب امتیازهای مادی صورت میگیرد . اظهار لطف و محبت و دوستی که با خضوع مخلوط شده باشد با آنکه چنین نیست. یکی از بهترین و مناسبترین روشهای برطرف سازی رفتارهای تملق آمیز اعتنا نکردن و پاسخ مثبت ندادن به رفتارهای چاپلوسان است که در حیطه روانشناسی ((خاموشی)) نامیده می شود.
انواع چاپلوسی:
تعریف و تمجید- لطف و مرحمت- همسوئی عقاید – خودنمایی
علل چاپلوسی:
1- ویژگیهای شخصیتی ( رفتارهای شخصی)
2- متغیرهای وضعیتی: سبک رهبری و تصمیم گیری(دیکتاتوری- دموکراتیک)
3- ابهام در وظیفه
بطور کلی انگیزه های چاپلوسی در جوامعی که فردیت رشد نکرده و افراد هویت خود را از هضم شدن در جمع یا اشخاص بزرگ می جویند و در جامعه ای که راههای دستیابی به امکانات و منزلت اجتماعی بسته باشد و تمرکز قدرت در دست گروهی خاص باشد و تصاحب جایگاهها و منصبهای اجتماعی تناسبی با شایستگی افراد نداشته باشد یکی از ابزارهای برای رهایی از این تبعیض تملق است.
راهی کوتاه و و بدون هزینه برای رسیدن به خواسته های که نه شایستگی می خواهد و نه زحمت و کوشش.
آسیبها:
از یک سو ستایش شونده را به فخرفروشی و کبر ورزی وامی دارد و از سویی دیگر عزت نفس را از گوینده می گیرد . این مسئله از عقده حقارت و پائین بودن اعتماد به نفس ناشی می شود. اثرات تملق در ادارات، سازمانها و جامعه و نیز این پدیده می تواند به عنوان آفت نوآوری در بدنه کشور و محیط کار محسوب شود
«چاپلوسی یک نوع باج دادن به طرف مقابل است.»
ریشه اصلی چاپلوسی و ستایش نابجا حقیر بودن شخصیت فرد است بدین ترتیب که کسی که احساس کمبود در خود نمی کند هرگز لب به چاپلوسی و تائید نادرست دیگران نمی گشاید. شیوع فرهنگ چاپلوسی تصدی افراد غیرکارآمد و نالایق بر منصب های اجرائی را در پی دارد.
چاپلوسی به عنوان یک آفت اخلاقی در هر مجموعه ای نشانگر ناسالم بودن روابط و مناسبات و هنجارهای حاکم بر آن جامعه است. چنین فضائی در جامعه زمانی شکل می گیرد که منزلت ها و نقش ها آنگونه که شایسته افراد است توزیع نشود و در واقع شایسته سالاری به معنای واقعی آن در جامعه وجود ندارد.