فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 352


درباره من
اسم واقعیم اینی نیست که میبینید
فقط با این اسم مطلب میذارم
قبلا ساکن تبریز بودم.ولی فعلا ایران نمیمونم
اینش به خودم مربوطه خخخخخخخ
اصلیتم جلفاییه
نزدیک 2 سال میشه عضو سایتم
همین
این سایتو خیلی دوست دارم واقعا
نیما_حیدری (nimaaaaa )    

درد دل

درج شده در تاریخ ۹۲/۱۲/۰۳ ساعت 22:39 بازدید کل: 130 بازدید امروز: 130
 

 

آزارم می دهی …

به عمد …

اما من آنقدر خسته ام...

آنقدر شکسته ام که هیچ نمی گویم …

حتی دیگر رنجیدن هم از یادم رفته است ...
 

....

بـــرای تصـــاحبت نمـی جنگـــم !

احاطــه ات نمی کنـــم تــا مــال مــن شـــوی!

بـا رقیـــبان نمی جنگـــم !

بـــه قـــول دکتــــر انوشـــه کــه می گفـــت :

عشـــق تملـــک نیـــست ، تعلــــق اســـت!

ولـــی اگـــر بیایــی و بمانـــی،

بـــرای بــا تـــو مانـــدن ، بــا دنیــــا می جنـــگم . .

....

تو
تمام تنهایی‌هایم را
از من گرفته‌ای

خیابان‌ها
بی حضور تو
راه‌های آشکار
جهنم‌اند

.......

مـی رومـ
ولـی چـمـدانـمـ را نـمـی بـرمـ
سنـگیـن اسـت
روزهـایـی کـه بـی تـو زنـدگـی کـرده امـ . . .

.....

هر گاه به تو فکز میکنم
حواسم از همه چیز پرت میشود.....
و من چه روزهای بیهوده ای را سپری میکنم .....
با بیست و چهار ساعت
حواس پرتی.....

.............

یکی از همین روزها
باید خدا را صدا بزنم
یک میز دونفره
دو صندلی
یکی من
یکی خدا
حرف نمیزنم
نگاهم کافیست
میدانم
برایم اشک میریزد...

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۱۲/۰۳ - ۲۲:۳۹
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)