فراموش کردم
رتبه کلی: 18887


درباره من
*(فقط برای امروز)* (nirooyebartar )    

قدم سوم

درج شده در تاریخ ۹۳/۱۰/۲۸ ساعت 01:44 بازدید کل: 171 بازدید امروز: 168
 

قدم سوم

ما تصمیم گرفتیم که اراده و زندگیمان را به مراقبت خداوند، بدانگونه که او را درک می کردیم،بسپاریم.

رسالت همه قدمها برداشتن موانع بین ما و خداوند است.

تا پیش از مقطع قدم سوم سعی در کنترل اراده و زندگی به روش خودمان و با نیروی خودمان حائل و مانع بین من و خداوند بود. امیدی که در نتیجه کارکرد قدمهای یک و دو و با دیدن دوستان موفق در برنامه بدست آورده ایم،چنانچه به عمل تبدیل نشود،بزودی از بین خواهد رفت.

مهمترین اقدام در قدم سوم تصمیم گیری است. تصمیم گیری کاری است که هیچ وقت توسط ما انجام گرفته نشده بود.بزرگترین تصمیم گیرنده زندگی ما بیماریمان و مواد مخدر بوده و در مراحل بعدی،دیگران – خانواده – پلیس – قاضی و... بوده اند. یکی از مهمترین دلایل عدم تصمیم گیری ما،عدم پذیرش مسئولیتهایمان و فرار از زیر بار نتیجه این تصمیمات بود.

تصمیم قدم سوم می تواند بزرگترین تصمیم گیری زندگی ما باشد.واگذاری اراده و زندگی به خداوندی که شاید در این مرحله درک درستی از آن نداریم.برای ادامه زندگی به روش NA ،هیچ راه دیگری جز این تصمیم گیری و واگذاری وجود ندارد. راه میان بری وجود ندارد. 

در قدم سوم ما اجازه می دهیم خداوندی که درک می کنیم از زندگی ما حمایت کند و نه اینکه آنرا کنترل نماید. این قدم هیچ منافاتی با انجام مسئولیتهای ما ندارد و قرار نیست خداوند زندگی را بجای ما بچرخاند و یا به جای ما فکر کند. 

تصمیم قدم سوم یعنی اینکه از جنگیدن و مقاومت در برابر اتفاقات و رویدادهای طبیعی و منطقی که در زندگیمان روی میدهد،دست برداریم و از تقلا و تلاش برای ترتیب دادن این اتفاقات به شکل دلخواهمان صرفنظر کنیم و خود را مسئول اداره دنیا ندانیم.(از کنترل همه چیز و همه کس و همه شرایط دست برداریم)

در این قدم باید درک مشخصی از اینکه خداوند برای ما به چه مفهومی است، داشته باشیم. این درک الزاما نباید پیچیده یا کامل باشد مهم این است که خداوند ما برای ما کارکند و مهربان و بخشنده باشد.

تکلیفی برای اینکه درک ما از خداوند شبیه درک دیگران باشد،نداریم. هر قدر در بهبودی رشد کنیم،درک ما نیز از مفهوم خداوند عمیق تر و کاربردی تر خواهد شد.

تصمیم قدم سوم،تصمیمی یکباره و برای همیشه نیست بلکه تصمیمی است که بارها و بارها و در صورت نیاز همه روزه آنرا تجدید و تکرار خواهیم کرد. تصمیم گیری فقط اتفاقی در ذهن ماست،بدون حرکت بی معناست و خیلی زود فراموش می شود.

اراده شخصی ما نیروی مخربی است که در جهت پیشبرد اهداف بیمار گونه مان حرکت می کند. در راستای این اراده ما کاملا خودخواه – خود محور – از خود راضی و بی ملاحظه می شویم.

اراده شخصی از ما موجودی می سازد بی رحم و بی توجه به نیازها و احساسات دیگران و با تمام قدرت هر کس را که در مقابل خواسته های بیمارگونه و افراطی ما بایستد،زیر پا له خواهیم کرد.

با پیروزی از نیروی اراده شخصی چنان سرگرم افکار – خواسته ها و تمایلات آنی و اجباری خود می شویم که رابطه مان با نیروی برتر و وجدانمان بصورت کامل قطع می شود.

سپردن اراده به مراقبت خداوند به معنای عدم تعقیب هدفهایمان در زندگی نمی باشد و قرار نیست در این رهگذر به هر نوع ظلم و بی عدالتی که در حق ما و عزیزان ما می شود،تن دردهیم. بایستی مرز بندی بین اراده شخصی مخرب و رفتار سازنده را درک کنیم.

فرآیند آگاهی از خواست و اراده خداوند(قدم یازدهم)از مقطع قدم سوم آغاز میگردد و فعلا خواست خداوند برای ما پاک ماندن و هر آنچه که ما را پاک نگه داشته و به بهبودیمان کمک کند.از این پس باید کاملا مراقب باشیم تا هیچگاه خواست خداوند را با خواست خودمان هماهنگ نکنیم،بلکه این ما هستیم که قرار است اراده و زندگی مان را به خداوند بسپاریم،پس ما باید خواست خودمان را با اراده خداوند منطبق نماییم.

در مواقعی که همه چیز بر وفق مراد است و همه چیز بخوبی پیش می رود این اتفاق بیشتر رخ می دهد. هر گاه پافشاری ما بر روی نظراتمان و یا اهدافمان در حد افراط باشد یا جدلهای سرسختانه بکنیم و به چیزی یا شرایطی یا کسی بیش از حد بچسبیم،باید بدانیم که از حد پیگیری اهدافمان با فروتنی و تواضع، گذشته و دوباره با اراده شخصی خود حرکت می کنیم. در این صورت بروز احساس بد و دوری از بهبودی اجتناب نا پذیر است.

در قدم سوم بسیار مهم است که یک ارتباط دو طرفه و دوجانبه با خداوند خود داشته باشیم و مهم نیست که اسم این ارتباطات ( دعا – مراقبه – نماز و یا هر چیز دیگری )چه اسمی داشته باشد.

اجازه ارتباط به نیروی برترمان با ما می تواند بصورت توجه به احساسات – عکس العملها و اتفاقات اطرافمان باشد و یایک طریقه اختصاصی و شخصی پیدا کنیم و شاید سعی کنیم ارتباط خداوند با خودمان را از طریق صحبتهای راهنما و دوستان بهبودی و یا مطالب کتابهایمان برقرار کنیم.

لازم است احساسات بشری را مانند عصبانیت – دلخوری – عشق – سپاسگزاری و ترس را با خداوند خود داشته باشیم. اینکار به نزدیکی بیشتر ما با خداوند بدانگونه که او را درک می کنیم کمک می کند. هر چه مدت حضورمان در برنامه و رشد بهبودی را بیشتر تجربه کنیم به بلوغ عقلی و احساسی بیشتری خواهیم رسید و در نتیجه درک ما از نیروی برتر و خداوندمان عمیق تر شده ، احساس آرامش و اعتماد و پشتیبانی، از سوی او را درک می کنیم.

گاهی اوقات اتفاقاتی در زندگی ما رخ می دهد(مرگ عزیزی – از دست دادن چیزی و یا یک بی عدالتی ) که ناگهان همه اعتقادات و اعتماد ما را نسبت به نیروی برترمان به چالش می کشد و ما را نسبت به اصل وجود این نیرو و یا توجه او نسبت به خودمان را مشکوک می سازد. در این موارد بصورت غریزی خود را کنار می کشیم. ولی نیاز داریم دقیقا در همین مواقع بیشتر زندگی خود را به خداوند بسپاریم و فراموش نکنیم زندگی کردن بر طبق قوانین زندگی،مجموعه ای از اتفاقات خوب و بد را برای ما به ارمغان می آورد.

به صورت طبیعی در صورت بروز اتفاقات ناخوشایند،بیشتر به خداوند نزدیک می شویم و از او می خواهیم چنانچه قدرت درک دلیل این اتفاقات را نداریم حداقل قدرت پذیرش آنها را به ما داده و توان ادامه زندگی را به ما ارزانی کند. به تدریج و با ادامه کمک خواستن از خداوند و در گذر زمان متوجه می شویم زندگی ما توسط چیزی فراتر از درک و فهم، لمس گردیده و ما نهایتا بخاطر این مسئله خوشنود و سپاسگزار خواهیم شد و درک ما از نیروی برتر تغییراتی اساسی را شاهد خواهد بود.

به همان نسبت که درک ما از نیروی برتر رشد و عمق پیدا می کند در مقابل اتفاقات زندگی برخوردهای متین تر – عاقلانه تر و آرام تری خواهیم داشت و شجاعانه و با شهامت بیشتری با مسائل روبرو شده و کنار می آئیم.چون تخریب و ذات مخرب اراده ما بیشتر قابل تشخیص است،بنابراین اراده خود را راحت تر تسلیم خداوند می کنیم و ظاهرا سپردن زندگی و فرآیند تسلیم آن قدری مشکل تر است. ممکن است قسمتهای بخصوصی از زندگی خود را قابل سپردن به خداوند بدانیم و بخواهیم بقیه قسمتهای زندگی را خودمان کنترل کنیم. مثلا مسائل مالی یا روابط را برای خودمان حفظ کنیم ولی مثلا اعتیادمان را به خدا بسپاریم،یا در زمانهایی که زندگی خوب پیش می رود، کنترل زندگی را خودمان دردست بگیریم ولی در مواقع سختی و خطر بخواهیم آنرا تسلیم کنیم و یا برعکس. یا مسئله زن و فرزند به خداوند و سپردن مسائل لذت جویانه.

برای رهایی از این گزینشهای خطرناک لازم است عهد خود را بصورت روزانه جهت سپردن اراده و زندگی به خداوند را تجدید کنیم.( خداوندا:اراده و زندگی ام را به تو می سپارم،مرا در بهبودیم راهنمایی کن و به من نشان بده چگونه زندگی کنم.)

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۱۰/۲۸ - ۰۱:۴۴
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)