فراموش کردم
رتبه کلی: 553


درباره من
سلام به همه ی بچه های میانالی
.............................................
اول درباره ی خودم باید بگم که اصلا اهل دوستی خارج از سایت نیستم.لطفادراین مورد پیام نذارید
.....از همه ی دوستان ممنونم
............................................
خوش اخلاقم.مهربونم.شیطونم.وساده وزود باورم نیستم.حسابداری میخونم ولی عاشق روانشناسی ام
.............................................اینم جمله ای که عاشقشم:بیاتابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است وتنهایی من شبیخون حجم توراپیش بینی نمیکرد....
............................................
mahya.......
محیا دهقان پور (nirvana2 )    

خیلی باحاله....

درج شده در تاریخ ۹۱/۱۰/۰۱ ساعت 11:10 بازدید کل: 519 بازدید امروز: 155
 

يك زوج در اوايل 60 سالگي در يك رستوران كوچيك رمانتيك

سي و پنجمين سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن .

ناگهان يك پري كوچولوي قشنگ سر ميزشون ظاهر شد و گفت :

چون شما زوجي اين چنين مثال زدني هستين و در تمام اين

مدت به هم وفادار موندين هر كدومتون مي تونين يك آرزو بكنين.

خانم گفت: اووووه! من مي خوام به همراه همسرعزيزم دور دنيا

سفر كنم .پري چوب جادويي اش رو تكون داد و اجي مجي

لا ترجي .

2 تا بيليط براي خطوط مسافربري جديد وشيك در دستش ظاهر

شد. حالا نوبت آقا بود چند لحظه فكر كرد و گفت:خب اين خيلي

رمانتيك ولي چنين موقعيتي فقط يك بار در زندگي آدم اتفاق

مي افته بنا بر اين خيلي متاسفم عزيزم ولي آرزوي من اينه كه

همسري 30 سال جوان تر از خودم داشته باشم

خانم و پري واقعا نا اميد شده بودن ولي آرزو آرزوست ديگه!!!

پري چوب جادويي اش رو چرخوندو... اجي مجي لا ترجي و آقا

92 ساله شد

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۱۰/۰۱ - ۱۱:۱۰
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)