فراموش کردم
رتبه کلی: 308


درباره من
اینجا ایران است؛
منطق، تقلید است؛
کتاب، دکور است؛
روزنامه، تبلیغات است؛
آزادی، میدان است؛
... جمهوری، خیابان است؛
استقلال، تیم است؛
شعار، آسان است؛
شعور، کم یاب است؛
پینههای دست، عار است؛
... پینه بر پیشانی، افتخار است؛
دروغ، حلال است؛
شادی، حرام است؛
اعدام، اصلاح است؛
اصلاح، فساد است؛
دانا، افسرده و در زندان است؛
نادان، کامیاب است؛
درد مردم، بیدرمان است؛
ایمان، برای نان است؛
زر، برای زور است؛
زور، برای زر است
----------------------------------
747 دفعه گفتم وقتی راه میری جلوی پاتونیگاکن!دوباره افتادی توقلبم.



صداقت؟.....یادش گرامی
غیرت؟....به احترامش یک لحظه سکوت
معرفت؟...یابنده پاداش میگیرد
مرام؟...قطعه ی شهدا
عشق؟....از دم قسط
واقعابه کجاچنین شتابان؟؟؟؟؟...
تو منــــو تنهــــا نذار ای خـــــدا

ایمیل: من
alireza_ashyicne@yahoo
ali-ashyicne (nnnnnn )    

ماجرای دختر فراری که یک شب پیش یک طلبه ماند!!!!!!!!!!!

درج شده در تاریخ ۹۱/۱۱/۲۰ ساعت 11:07 بازدید کل: 377 بازدید امروز: 159
 

 

شب هنگام محمد باقر – طلبه جوان- در اتاق خود مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که سکوت کند و هیچ نگوید.
دختر پرسید: شام چه داری؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر که شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان حرمسرا خارج شده بود در گوشه‌ای از اتاق خوابید.
صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران،شاهزاده خانم را همراه طلبه جوان  نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی!
محمد باقر گفت: شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد…

شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر ۱۰ انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و …
علت را پرسید. طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می‌گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمانم را بسوزاند.
شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگردان وی می توان به ملا صدرا اشاره نمود.

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۱۱/۲۰ - ۱۱:۰۷
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)