فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 8717


درباره من
فردین کوهی (noraoldoz )    

مرام چشم پاکی یک مرد

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۶/۰۹ ساعت 21:24 بازدید کل: 167 بازدید امروز: 141
 

پسری با خانوادش دعوا میکنه از لج خانوادش میره سربازی بعد  یک سال فرماندش یماه مرخصی میده.پسره میره پیش دوستش میگه فرماندم بهم ی ماه مرخصی داده ولی نمیخوام برم خونمون اجازه هست ی ماهی خونتون بمونم.دوستش میگه این چ حرفیه.بعد ی ماه که مرخصی پسره تموم میشه از خونه میاد بره بیرون ی  دختریرو تو کوچه میبینه ازش خوشش میاد بهش نگا میکنه.یکی از راه میاد بهش میگه خیلی نامردی ی ماه خونه دوستت خوردی اخرشم ب خواهرش نگاه میکنی.پسره خیلی ناراحت میشه میره پیش دوستش میگه داداش من کاری کردم که جزاش مرگمه دوستش میگه جریان چیه سرباز میگه خواهرتو تو کوچه نشناختم ب چشم بد نگاش کرد.دوستش روش میبوسه میگه اشکال نداره.سرباز میپرسه چرا از دستم ناراحت نیستی.دوستش میگی تو اونقدر مردی که خواهرم ی ماه جلوت غذا گذاشته ولی تو ی بارم بهش نگاه نکردی تا قیافش بشناسی

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۰۶/۰۹ - ۲۱:۲۴
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)