روزی کـه به دنیـا آمـدی هـرگـز نمیـدانستـی ..
زمانی خواهد رسید که آرامـش وجودت تورا تنها خواهد گذاشت.....
وتنهایی تنها دردی است که درمان ندارد ولی .....
من در میـان ایــن همه زیبایی ها فقط تنهایـــی را دوست دارم
چرا....
چون تنها کسی است که در فراق تو مرا دوست داشته وهمیشه با من است..
با این همه زیبایی های دنیا تنهایم....
زندگی قصه و حرفیست که شیرینی آنخــنــده ی تــو بود ...وقشنگ ترین اتفاق زندگی من این بود که همیشه خنده زیبای تورا ببینم وصدای شیرین تورا بشنوم...آه چه شد؟
شیرینیش کجاست؟
خنده اش کجاست؟
تنهایی من و....
آه اختیاری ندارم..راهم را گم کرده ام..نمی توانم راه بروم ..نمی توانم بخوابم ونمی توانم بخندم..
زمان پایانی زندگی من در دست توست راه را به من نشان بده...
واما بگذریم تنهایی بی مقدمه من پایانی ندارد.....
*****ادامه دارد*****