فراموش کردم
اعضای انجمن(227) عآشــــــــــــــقــــانـــــــــه ها مادر عآشــــــــــــــقــــانـــــــــه دوستت دارم * خیلی درد دارد * پاکی برف تو را بیاد من انداخت نمی بخشمت به خـــــــــاطـــــــــر . . . چه تکلیف سنگینی ست
جستجوی انجمن
مدیر انجمن: یاسرمحمدی
امید فلاحتی (omid-f )    

داستان زیبای پسرک وخدمتکار

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۷/۰۱ ساعت 15:55 بازدید کل: 90 بازدید امروز: 90
 

داستان زیبای پسرک وخدمتکار:

 

در روزگاری که بستنی با شکلات به گرانی امروز نبود ، پسر 10ساله‌ای وارد قهوه فروشی هتلی شد و پشت میزی نشست . خدمتکار برای سفارش گرفتن سراغش رفت .

پسر پرسید : بستنی با شکلات چند است؟

خدمتکار گفت : 50سنت

پسر کوچک دستش را در جیبش کرد ، تمام پول خردهایش را در آورد و شمرد . بعد پرسید : بستنی خالی چند است ؟

خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پر شده بود و عده‌ای بیرون قهوه فروشی منتظر خالی شدن میز ایستاده بودند ، با بی‌حوصلگی گفت : 35سنت

پسر دوباره سکه‌هایش را شمرد و گفت :

برای من یک بستنی بیاورید .

خدمتکار یک بستنی آورد و صورت‌حساب را نیز روی میز گذاشت و رفت . پسر بستنی را تمام کرد ، صورت‌حساب را برداشت و پولش را به صندوق‌دار پرداخت کرد و رفت . هنگامی که خدمتکار برای تمیز کردن میز رفت ، گریه‌اش گرفت . پسر بچه روی میز در کنار بشقاب خالی ، 15سنت برای او انعام گذاشته بود !  

این مطلب توسط یاسرمحمدی بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۳/۰۷/۰۱ - ۱۵:۵۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)