فراموش کردم
رتبه کلی: 6551


درباره من
امید آذری (omidazari )    

شیشه وسنگ

درج شده در تاریخ ۹۰/۱۲/۰۲ ساعت 20:51 بازدید کل: 254 بازدید امروز: 54
 

اومظهر نام بودومن مظهرننگ..............................

وقتی که سپردمش به آغوشم تنگ......................

لرزید به خودبسختی وگفت که آی......................

ای شیشه جه میکنی تو دربسترسنگ........؟

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۰/۱۲/۰۲ - ۲۰:۵۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:



لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)