فراموش کردم
رتبه کلی: 60


درباره من
اهل تهرانم درس میخونم ........
متولد20خرداد 74ام دانشجو اقتصادم اهل دوستی بیرون ازسایت نیستم...کتاب خوندنم دوسدارم عاشق آدمای بامنطقم منطقی بودنو دوست دارم بچهاجونم ازدادن شماره توپیام خصوصی جدا خودداری کنید وهرچی لازم بوده دربارم بدونید اینجاذکرشده ازجواب دادن به سوالای بی مورد معذوووورم مخخخخخخخسی
.........................................
رفتـــــ ــــــ ــــــی ؟!

به درک!!!!

وعـ ــده ی ما آن روزی باشـ ــد که برای نوازش دستــــ ـــــ هایم ...

آغوشـــ ــم ...

بوســــ ـــه ها و مهــــ ـــــربانی هایم ....

مثل سگـــــ ــــــــــ لـــــ ـــــه لـــــ ـــــه بزنی!

آنــروز اگـــ ــــر پشتــــــ گوشتــــــ را دیدی مـــ ـــرا هم خواهــــ ـی دید
............................................
از من نرنــــــــــج

نه مغــــــرورم نه بی احســـــاس

فقط خســــته ام

خسته از اعتــــــماد بیــــجا!

برای همین قفلی محکم بر دل زده ام...!
.......................................
این جماعت می گفتن اشک هایت را خرج رفتنش نکن...
راست می گفتن!!
بی من
تو
مفت هم نمی ارزی.
..........................................
اگه فک میکنی خیلی شاخی خوب به ماچ ربطی داره؟؟؟؟؟؟؟؟شماجات روسرگاو ن کنارما!!!!!!!!!!
........................................
.........................................
اگه برام مهم بودی زیرت خط میکشیدم ن دورت
.......................................
هرچقدر هم که عطرت را عوض کنی باز تنت بوی کثیف خیانت میدهد...عزیز لعنتی ام
........................................
ب بعضیا باس گف:
حیف دردزایمان ننت آشغاااااااااال
........................................
یه عده هستن که اگه شده باید براشون آژانس هم بگیری که سریعتر از زندگیت گم شن بیرون !!
.......................................
راحت بگم
خطای دید بود
هیچی نبودی
زیادی گنده می دیدمت.
......................................
به بعضیا تو زندگی باید گُفت.. من چشم میذارم.. تو فقط گُمشو.
.......................................
سوت پایان را بزن
من حریف هرزگی تو
و احمق بودن خودم نمی شوم . . .
.........................................
در زندگیم به هیچکس خیانت نکردم جز خودم !
وفای به تو خیانت به خودم بود !
.........................................
من مورچه ای رو مسخره می کردم که سال ها عاشق یک تفاله ی چایی بود
خودم رو فراموش کردم که زمانی عاشق آشغالی بودم که فکر می کردم آدمه !
.......................................
روزی با خودم فکر میکردم که اگر او را با غریبه ی ببینم شهر را به آتش میکشم اما الان حتی حاضر نیستم کبریتی روشن کنم تا ببینم او کجاست
........................................
وقتـــــی به عقب بر میگردی ؛
متوجه میشی که جــــــای بعضیا ،
الان که تو زندگیت خالــــــی نیست هیـــــچ
اون موقعشم زیـــــــــــادی بوده !!!
......................................
گاهی اوقات باید بگذری و بگذاری و بروی .
وقتی می مانی و تحمل می کنی ، از خودت یک احمق می سازی
......................................
از یه جایی به بعد آدم دیگه دوست نداره همه چی درست بشه !
دوست داره همه چی تموم بشه . . .
......................................
نمی دانــــم
شاید فکر میکنی که فقط خودت میدانـــی
بوی گند کثافتت شهر را گرفته
حالا همه میدانند
..........................................
دیگر نمیگویم گشتم نبود ، نگرد نیست !
بگذار صادقانه بگویم
گشتیم ! اتفاقا بود ! فقط مال ما نبود !
شما بگردید ! لابد مال شماست !
..........................................
قرعه کشی تمام شد . . .
تو به اسم دیگری درآمدی . . .
تقدیر جای خود . . .
اما لااقل اسم مرا هم در کیسه ات می انداختی!
.........................................
عشق هایت را مثل
کانال تلویزیون عوض می کنی
و افتخار می کنی،
که عشق برایت این چنین است!
و من می خندم
به برنامه هایی که هیچکدام ،
ارزش دیدن ندارند . . .
........................................
چه فرق می کند وسوسه سیب یا حوا ... برای کسی که آدم نیست
........................................
تو هم این روزها این شایعه را باور کردی که من بی تو می میرم ؟!

عادت ما آدم هاست
.......................................
لاشـــه ی عشقت
خواهد گــَندید
وقتــی
طبق عادتـــــِ همیشــه!
تقدیمش میکنــی
به غیـــــر!
........................................
نمیدانم بگویم بمان یا برو ؟؟؟ چرا که باور کرده ام به هیچ فعلی پایبند نیستی !!!
.......................................
در عجبم چطور هنوز ستون فقراتت سالم است وقتی با این انهدام سخت از چشمانم افتادی؟؟؟
.........................................
دیگه بهت نمیگم برو به جهنم. آخه مگه جهنمیا چه گناهی کردن که باید عوضی مثل تو رو تحمل کنن
.........................................
برف آمد و پاییز فراموشت شد
آن گریه ی یک ریز فراموشت شد
انگار نه انگار که با هم بودیم
چه زود همه چیز فراموشت شد !!!
.........................................
من هر روز تلاش می کنم که در خاطرم بماند
و تو هر روز تلاش می کنی که فراموش کنی
چه بلا تکلیفند خاطراتمان !!!
........................................
پارسال با او زیر باران راه می رفتم...امسال راه رفتن او را با دیگری در زیر باران اشکهایم دیدم...شاید باران پارسال اشکهای فرد دیگری بود.
........................................
فقط یکــیو می خوام که باهاش برم کافه گرامافون
ربات هم بودبود!
بی احســاسیش شــرف داره به احساس ِ بعضی ها!!
........................................
بعضی ها دستشان «رو» میشود امـــــا رویشان کم نمی شود!
چقدم زیاد هستن این بعضی ها . . .
........................................
بعضی زخمها هست
که هر روز صبح ، باید پانسمانش را باز کنی وروش نمک بپاشی !
تا یادت نرود
دیگر ،سراغ بعضی آدما نبــاید رفت
.......................................
بزرگترین اشتباهم این بود که التماست کردم بمانی
نمی ارزیدی !!! دیر فهمیدم..!
.......................................
می بینی چقدر ساده است ؟ دیگر نمی شناسمت اما دوستت دارم
......................................
فکر میکردم سیاهی چشمانت پر از رمز و راز عاشقی است
زهی خیال باطل !
مرموز را چه به تمجید . . .
....................................
امروز دیگه نسبت به تو حسی ندارم / بخوای میگم دوست دارم ، اما ندارم
...................................
همه گفتن:عشقت داره بهت خیانت می کنه!
گفتم:می دونم!
گفتن:این یعنی دوستت ندارهاااا!
گفتم: می دونم!
گفتن:احمق یه روز میذاره میره تنها میشی !
گفتم:می دونم!
گفتند:پس چرا ولش نمی کنی..؟!
گفتم:این تنها چیزیه که نمی دونم
.......................................
حــــتـــی خـــدا فرستـــد !

بــاران اســیــدی برای تــطهـیـرت

بــرف و پـــاکــی . بــرای تـشبــیهت

محـــمد و عیـــسی . بــرای تظــمــینت

یا کــه شیــطان را برای تقصیــرت

دیـــگر تمــام شــــد .

خـــراب شــــد تــصویـــرت. !!!
.......................................
اومدم بنویسم خیلی شبیه حیوونها هستی اما
وقتی یاد نجابت اسب افتادم
وقتی یاد وفاداری سگ و اون نگاه مهربونش افتادم
وقتی یاد نهنگ افتادم که به جفتش تا آخر عمرش وفادار می مونه
وقتی یاد شیر افتادم که اگر گرسنه نباشه ، شکار نمی کنه
وقتی یاد قو افتادم که غرورش رو خیلی دوست داره
وقتی یاد مرغ عشق افتادم که بدون جفتش میمیره
به خودم گفتم خیلی نامردیه تو رو به حیوون تشبیه کنم
   
عنوان: شخصیت
شخصیت
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 166 بازدید امروز: 46

این تصویر توسط سبوی تهی بررسی شده است.
توضیحات:





به سلامتیه اونی که تو عصبانیت خواست آرومم کنه....
هر چی از دهنم درومد بهش گفتم.... آخرش فقط گفت :بهتری؟!




 
درج شده در تاریخ ۹۲/۰۵/۰۴ ساعت 14:25
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)