صومعه علیا
روستای سوما که نام فارسی آن صومعه علیا می باشد از توابع شهرستان ميانه، استان آذربايجان شرقی در فاصله 42 كيلومتري ميانه به سمت تبريز قرار دارد. به دليل واقع شدن روستای صومعه علیا در يك منطقه حاصلخيز با گذشت هزاران سال هرگز خالي از سكنه نبوده و از بخت خوش ماست كه مردم اين روستاي كهن از گزند حوادث ويرانگر روزگار جان سالم به در برده تا رازها و معماهای ناگشوده تاريخ كشورمان را با مراجعه به حافظه تاريخي ثبت شده در اسامي امكنه و خاطرات ايشان بگشاييم .
روستای صومعه عليا با جمعيتي حدود 4000 نفر و 1000 خانوار به فاصله چند كيلومتري جنوب دامنه هاي كوه بزقوش در ميان يك دره حاصلخيز قرار گرفته است. مردم اين ناحيه به كار كشاورزي دامداري و عمدتا باغداري مشغولند.
روستای صومعه علیا به دليل بارش مناسب و زمين حاصلخيز كشت ديم گندم و جو از اعتبار خاصي در اين منطقه برخوردار است. اين روستا داراي يك ويژگي منحصر بفرد است و آن سيستم فاضلاب خانگي است كه از دوران باستان تاكنون برقرار مانده و مي توان قدمت هزاران ساله آن را از بازمانده هاي صنعتي و فني مناطق باستاني اين ناحيه رديابي نمود.
مردم روستای صومعه علیا داراي يك سري رسوم هستند كه فقط با مراجعه به پيشينه تاريخی آن و سنتهای دينی اديان قبل از اسلام می توان توضيح داد.
با توجه به اسامي مكانهای باستانی كه مردم صومعه علیا از پنج هزار سال پيش تاكنون حفظ نموده اند، مي توان مردمان اين ناحيه را از بومی ترين مردمان ايران پنداشت كه اين گنجهاي ارزشمند را براي ما حفظ نموده اند. اگر به هر دليلي مردم اين ناحيه در يك دوره تاريخي از بين می رفتند وقومی ديگر جايگزين ايشان می شد قطعا اسامی مكانها تغيير می كرد و اقوام جديد اسامي مطلوب خودشان را بر امكنه اين ناحيه مقرر می نمودند.
در زبان ترکی سوما به احتمال قوی سومای بوده است و مرکب از سوم +آی می باشد. سوم در زبان ترکی آذربایجانی به معنی درشت و تنومند ، تمام و یکپارچه،بزرگ و محکم و استوار می باشد. واژه آی به معنی ماه می باشد و در بعد اساطیری به معنی الهه و آفریننده بوده است. این اسم برای دختران نیز بکار رفته است. بنابراین اسم سوما به معنی الهه بزرگ همچون ماه کامل معنی می دهد.
ريشه يابي واژه سوما در متون باستاني
ریشه کلمه سوما از کهن ترین متون قابل ردیابی است. اولین بار در اسناد سومری به شکل سوموکان به عنوان خدای کشتزارها و گله ها آمده است ، همچنین قرابت نزدیکی بین واژه سوما و سومر وجود دارد با عنايت به اينكه زبان سومری نيز از نوع التصافی همچون زبان ترکی است. اين شباهت فقط محدود به اين اسم نيست و ما اسامي مشترك زيادي را بين اين دو ناحيه سوما و سومر ذكر خواهيم كرد.
بخش اول هردو اسم یعنی سو به معنی آب می باشد . کلمه سومر را ترکیبی از دو بخش سو+مر که سو به معنی آب و مر به معنی بین(بين النهرين) مي باشد.
همچنين شوکامون یا شومو (سومو)خدای آتش زیرزمینی و حامی سلاله شاهی کاسی می باشد منطقه باروي مي تواند براي محققاني كه سالها در پي يافتن نحوه ارتباط خدايان قوم كاسي با آرياييها هستند جايگاه ايده آلی است.
واژه سوما به معني عصاره ، افشره ، زبده ، جوهر و شربت مقدس يا شراب گياه سوم است و هم چنين اين واژه در ادبيات مقدس ودايي به گياه زندگي ، آب حيات، ماه و خداي ماه نيز اطلاق شده است. سوم همان افشره سكرآور است كه هندوان در قرباني هاي ودايي مي نوشيدند ؛ در اين قرباني ، قوچ و بز نر ذبح مي كردند.
جالب است بدانيد كه تعديل رسم سوما نوشي در مراسم مذهبي تحويل سال نو در روستای صومعه علیا اجرا مي شود. بدين صورت كه قبل از تحويل سال نو مقداري گياهان معطر تهيه و خرد كرده با آب و شير مخلوط نموده و براي تبرك چهل بار سوره ياسين را خوانده و به آن مي دهند. اين شيره بعدا به مقدار كافي با آب مخلوط شده و سر سفره هفت سين گذاشته و بعد همه جرعه اي از آن را برای تبرک مي نوشند.
به دليل قرار گرفتن روستای صومعه علیا در مسير جاده ابريشم بسياري از پادشاهان ايراني از اين منطقه عبور و در سفرنامه هاي خود ياد نموده اند. روستای سوما در زمان صفویان از موقوفات شیخ صفی الدین اردبیلی بوده و از رونق بالایی برخوردار بوده است. از بناهای بزرگ دوره صفوی حمامی بوده است بسیار وسیع که در دوره شاه طهماسب در روستا ساخته شده بود که در حدود 40 سال پیش توسط مردم تخریب شد. طبق یادداشتهای ناصرالدین شاه در سفرنامه اش هنگام عبور از این منطقه چندروزی در سوما اتراق می نمایندواز آب وهوای منطقه در سفرنامه خود تعریف می نماید .
کلنل استوارت انگلیسی به سال 1836 میلادی در خاطرات خود می نویسد: به جای ادامه راه به جانب ترکمنچای به روستای سوما رفتیم که اسعد افندی سفیر عثمانی به مدت 6 ماه در یکی از باغات سوما چادر زده بود تا در هوای مطلوب آنجا مداوا شود.
روستای صومعه علیا در گذشته از دوران صفويه و قاجاریه و پهلوی از رونق فرهنگي بالايي برخوردار ودارای حوزه علمیه بود. در زمان حمله روسها به ايران، اين ناحيه مورد توجه ايشان بوده و عهدنامه تركمانچاي در چند كيلومتري اين روستا منعقد شده است.
سوم در دوره ودايي
از زماني كه سرودهاي ودايي سروده شده تا به امروز مذهب هندوئيسم دستخوش انقلاب عميق فكري شده است و تغييرات عمده و اساسي در آن روي داده است؛ در قرباني هاي ودائي ، برهمنان مجري قرباني ، گياه سوم را از كوه ها و جاهاي مخصوص جمع و شيره آن را با آب مخلوط مي كردند و از صافي مي گذراندند و پس از تخمير مي نوشيدند. خواص سكر آور آن براي برهمنان خوش آيند بود و بدين جهت مي گفتند كه خدايان نيز آن را دوست دارند.
قسمت هاي زيادي از سرودهاي ريگ ودا نيز راجع به همين افشره سوم است و تقريبا « ماندالاي نهم » در ستايش و منافع آن اختصاص يافته و آن را به درجه الوهيت رسانده اند و صفات سرمدي و قدرت مطلق و شفادهنده بيماري ها و بخشنده مال و خداوند خدايان، شناخته شده و آن را با وجود مطلق يكي پنداشته اند.
خداي سوما ، نماينده افشره سوم است و نزد هندوان حكم "ديونيس" روميان را دارد
سوما در ا وستا
در تلفظ پهلوي هوم hom و در تلفظ مصطلح فارسي هومhum.آنچه كه از متن اوستا بر مي آيد نام گياهي است و نام ايزدي كه نگهبان و موكل اين گياه بوده و هم اسم مرد پارسائي است كه با وارستگي و دينداري زندگي مي كرده است. در اوستا ، يسنا هات 9 و 10 و 11 به هوم اختصاص دارد كه به هوم يشت معروف است.البته يشتي از كتاب يشت ها به نام هوم يشت است. اين يشت بسيار كوتاه است و در آن هوم زرين ، دور دارنده مرگ ، مورد ستايش قرار گفته است. گمان مي رود اين يشت يا از ميان رفته و اين اندك مقدارش به ما رسيده است يا آنكه آنچه در خلال يسنا آمده است وابسته به اين يشت بوده كه در يسنا جاي داده شده است و اين نظر اخير با حقيقت بيشتر سازگاري دارد. اصالت انديشه آريايي ، بويژه ايرانياني كه از هندوان جدا شده بودند ، در مطالعه هوم در اوستا روشن مي شود. عناصر طبيعي ، مفاهيم مجرد و غير مجرد ، ايزدان و فرشتگان و چيزهاي ديگر تنها دست آويزي هستند براي ساختن قالبي كه روح ايراني در آن جاي گيرد. هوم كه مسلما گياهي بيش نيست ، براي جلوه گري اين روح، در شكل ايزدي نمايان مي شود تا نيكان را نيرو بخشد و به جنبش برانگيزد و پشتيباني شود از براي سجاياي اخلاقي و قهرماني. آنچه كه در اوستا به نام و عنوان ايزد و فرشته آمده است ، با صراحت در اين باره منعكس است و اينها عنوان هايي است شاعرانه و بياني تمثيلي كه با نيرو و قدرت در انگيزش نيكي و به زيستي و فروكوبي بدي و بد منشي ساخته و پرداخته شده اند. هوم به آن دليراني كه در پيكار اسب تازند ، زور و نيرو مي بخشد ؛ هوم به زنان زاينده ، پسران نامور و فرزندان پارسا دهد . هوم به آناني كه به ميل در آموزش نسك نشينند تقدس و فرزانگي بخشد. هوم به دختراني كه دير زماني شوهر نگرفته نشستند يك شوهر پيمان شناس بخشد؛ به محض اينكه خواهش شود از آن خردمند. ( يسنا ــهات 9 ــ ص 166) پس از عصر نخستين اوستا و صدر آئين زرتشت ، هنگامي كه عناصر پيشين تجديد حيات كردند ، هوم ايزد باز هم داراي مقامي بلند گشت. هنگامي كه مومنان سرود نيايش مي خواندند ، خواهان آن بودند تا از مرز و بوم شان زشتي ها و بدي ها و ديوان پراكنده گردند: اين خان و ماني كه از آن اهوره مزداست ، كه از آن هوم راستي پرور است. به غير از يسنا و يشت ها ، در مهر يشت هم هوم درمان بخش در بلندترين قله كوه هريئتي براي ايزد مهر فديه مي آورد و او را مي ستايد. در گوش يشت هم هوم درمان بخش براي ايزد نگاهبان چارپايان فديه مي برد.داستاني كه در اين قسمت نقل مي شود با مضامين شاهنامه در اين مورد يكي است در ويسپرد از هوم و پيشكش كردن آن به ايزدان و فروهر هاي پاك دينان و همه روان هاي پاك سخن رفته است.( رك: ويسپرد ــ فرگرد 9 و 10 ) در بندهش آمده ايزد هوم اندر گوكرن است كه منظور ، هوم درمان بخش است.در گزيده هاي زاد اسپرم ، در گسترش آفرينش كه با تشتر است ، هوم نيز او را ياري مي كند . در اين كتاب نيز آمده كه فروهر زرتشت اندر هوم دوردارنده مرگ است. در مينوي خرد ، هوم ، مرتب كننده مردگان است. فشرده هوم و مراسم مربوط به آن : روحانيان از شاخه هاي زرين گياه هوم ، شيره كشي كرده و با افزودن چيزهايي بدان نوشابه اي فراهم مي كردند كه در مراسم مذهبي نوشيده مي شد . گياه هوم گياهي بوده داراي خواص درماني و طبي و در اوستا سرور همه گياهان بوده است و به همين سبب است كه تشخص يافته و در مفهوم ايزدي ، يعني گياهي مورد ستايش در آمده است. استعمال هوم در مراسم مذهبي بسيار قديم است . اساسا شربت مسكري بوده . پس از ظهور زرتشت كليه فديه خونين و استعمال شربت مسكر نزد ايرانيان باز داشته شده است؛ هرچند كه از هوم در هيچ جاي گات ها سخن نيست ولي بارتولمه نوشته است كه در گات ها ، يسنا 32 قطعه 14 ، پيامبر ايران استعمال شراب مسكر را بازداشته است ؛ در قطعه مذكور از صفت دوردارنده مرگ سخن رفته كه در اوستا غالبا براي هوم آمده است.نزد ايرانيان پس از زرتشت هوم شربت مسكري نبوده است.(يشت ها ) در هوم ، مستي خشم و بيخودي وجود نداشت ؛ سروري بود اهورائي ؛ چون هوم نشاط و سرور سالم به همراه داشت و به تن مومنان درستي و سلامت مي بخشود.اين گياه افزوده بر خواص مستي آورش ، داراي ويژگي هاي فراواني بوده و در درمان بسياري از بيماري ها موثر بوده است. پس آن را گياهي ايزدي و مزدا آفريده پنداشتند و بر آن شدند كه چون گياه مقدسي است بايستي توسط روحانيان شيره اش فراهم شود و با اعمالي مذهبي همراه باشد تا اثرات درمان بخش آن دو چندان شود و براي تاثير بيشتر ، هنگام پالايش براي آن مراسمي پديد آمد. مراسم بدست آوردن هوم از مهم ترين مراسم مزديسناست؛ با آداب و شستشوي مخصوصي با سرود اوستا در مقابل مجمر آتش ، پنج يا هفت ساقه از هوم با قدري آب زور و شاخه كوچكي از اورورام (شاخه انار) در هاون با ترتيب مقرر فشرده مي شود و به آن اسم پراهوم مي دهند . در واقع پراهوم چند قطره آب است كه چندين ساعت بر آن اوستا خوانده اند. خداوند براي نخستين بار هوم را در قله كوه البرز پديد آورد.دانه هوم بوسيله پرندگان منتشر گشت و در كوه هاي بلند اين گياه اهورائي روئيد. گياهي زرگون كه داراي خواص درماني فراوان است.
منبع:https://sites.google.com/site/sumaciity/home
به علت هزینه های بالا ممکن است سایت از دسترس خارج شود.
لطفا ما را در اینستاگرام دنبال کنید.