لینک مرتبط: http://www.miyanali.com/paiamnice2000/823
مطلب زیر بهمراه مطالب موجود در صحفه شخصی بنده به کمک دوستان تهیه شده است.البته صحت و درستی اطلاعات نیاز به تحقیق دارد و حتی ممکن است بعضی اطلاعات نادرست و غیر واقعی باشد .اما هدف اصلی از نوشتن این مطالب تهیه یک منبع اطلاعاتی جامع و شامل از میانه است.از دوستان و بازدیدکنندگان عزیز خواهش میشود که اگر اطلاعات مفید بیشتری که صلاح میدانند به این مطلب اضافه شود را در قسمت نظرات و یا بصورت پیغام خصوصی ارسال کنند تا با همکاری هم این مطلب را کامل کنیم.
امامزاده اسماعيل (ع):
بارگاه مبارك در ضلع جنوبي مسجد جامع شهر ميانه قرار دارد كه مدفن فرزند امامزاده محمد (كندوان) و نوه حضرت امام صادق (ع) است. اين امامزاده بيش از 500 سال پيش و در سال 923 هجري قمري كشف و شناسائي شده است و اكنون رسماً به ثبت رسيده است. سطح خارج گنبد امامزاده تا چندي پيش با كاشيهاي فيروزهاي رنگ تزيين شده بود ولي اكنون در پي تعمير و نوسازي اساسي آن اكثر اين خصوصيات از بين رفت و ساختمان آن از نو به طرز جالب و با سبك معماري پيشرفته و آميخته با فرهنگ و هنر اسلامي تجديد بنا شد. بقعه جديد امامزاده اسماعيل با هنرنمائي قلمزنان ماهر اصفهان در سال 1378 جايگزين بقعه قديمي گرديد.گلدسته اين مسجد و امامزاده به ارتفاع 13 متر و قطر قاعده پائيني 3.5 متر مي باشد كه در سال 1258قمري بدست «عوض اوغلو بايرامعلي» ساخته شده است. گويا كتيبه اي روي اين گلدسته وجود داشته است كه به تاريخ و سازنده آن اشاره شده بود ولي نتوانستيم آنرا ببينيم. گويا آنرا برداشته اند.متأسفانه با اينكه سالهاست كه كوچه ها و خانه هاي اطراف اين امامزاده بخاطر طرح گسترش امامزاده براي ساخت و ساز ، غيرمجاز اعلام شده بود ، ولي در سالجاري شاهد ساخت و ساز آپارتمانهاي جديد هستيم كه حتي گلدسته بلند اين امامزاده را هم پنهان كرده است. اميد كه لااقل طرح ايجاد خيابان در ضلع غربي اين امامزاده تحقق يابد.ضمناً مسجد جامع كه به همت آيت الله اروميان ـ امام جمعه سابق ـ تا دو برابر گسترش يافت از متعلقات اين امامزاده است كه در كنار اين امامزاده بنا شده است و محل برپائي نماز جمعه مي باشد.
* کاروانسری جمال آباد (كاروانسراي جمال آوا):
اين بناي تاريخي در كنار روستاي جامالآباد ميانه واقع در 35 كيلومتري جنوبشرقي شهر ميانه قرار دارد. گرچه روستاي جامالآوا اكنون به دور از رونق و صفا در دل كوهستان آرميده است ، اما زماني در تلاقي جاده ترانزيت قديم و جاده ابريشم با ابهت و بااهميت و بسيار پررونق بوده است طوريكه جهانگردان از اين كاروانسرا بعنوان مهمترين كاروانسراي بين زنجان و تبريز نام برده اند.هم اكنون اگر از 20 كيلومتري جنوب ميانه از جاده ترانزيت وارد بخش كاغذكنان شويم ، اولين روستائي كه خواهيم ديد ، روستاي جامالآوا مي باشد. هنوز هم كه اين مسير را طي مي كنيم ، ردپائي از استراحتگاهها و مسافرخانه هاي قديمي در آن ديده مي شد. مجموعه كاغذكنان با همه آبادي هاي خود تا زمان قاجار از رونق و اعتبار برخوردار بوده است اما اگر مغول بصورت موقتي اين شهر را زير و رو كرد ، قاجار براي هميشه اعتبار اين منطقه را از بين برد.تاريخ بناي اين اثر بخاطر مرمت و بازسازي آن توسط شاه عباس ، به زمان صفويه يعني قرن11 هجري نسبت داده مي شود اما اين كاروانسرا قبل از آن بصورت چاپارخانه در قرن هشتم هجري قمري از كاربرد زيادي برخوردار بوده است. نوشته هاي جهانگردان اين گفته را تأييد مي كند.
شواليه شارون نويسنده و جهانگرد معروف ، تاريخ بناي اين كاروانسرا را 733 قمري و بدست غياث الدين محمد ـ وزير سلطان ابوسعيد مغول ـ مي داند.همچنين موريس دوكتز بوئه كه در سال 1234 قمري از ميانه عبور مي كرده است ، شب را در اين كاروانسرا مبيت مي كند و مي گويد: «بالاخره در كاروانسراي جامالآوا مبيت كرديم كه 520 سال از تاريخ بناي آن مي گذرد و در اوج استحكام باقي مانده است». ذكر عدد 520 معلوم مي كند كه او تقريب نزده است چرا كه در اينصورت بايد مي گفت: 500 سال. احتمالاً آن موقع كتيبه اي بوده است كه بناي ساخت را نوشته است. 520 سال ميلادي معادل است با 534 سال قمري. حال اگر 534 سال را از 1234 كم كنيم ، سال بناي كاروانسراي جمال آباد به سال 700 قمري مي رسد كه 33 سال با گفته شارون فرق دارد. اگر 33 سال را در مقابل 700 سال چشم پوشي كنيم ، سال بناي اين كاروانسرا را 733ـ700 قمري و سال مرمت آن را به سال 1065 قمري قبول مي كنيم. پس تاريخ بناي 1065 اشتباه است. بعيد است در سال 1065 اين بنا ساخته شود و 170 سال بعد جهانگرد و باستانشناسي به نام موريس دوكتز فرق بناي 170 ساله و 520 ساله را تشخيص ندهد!.همچنين در سال 1112 قمري جملي كارِري در نوشتههاي خود از وجود برجهاي هفتگانه و زيباي اين بنا خبر داده است. اين كاروانسرا در زميني به مساحت 50 در60 متر مربعي بنا شده است. تاورنيه سياح فرانسوي كه مدتي را در اين كاروانسرا سپري مي كند ، از آن بعنوان بنائي جديد نام مي برد ولي گويا او بناي مرمت شده توسط شاه عباس را با بناي كهن چاپارخانه جامالآوا اشتباه گرفته و آنرا تازه ساز مي داند.نداشتن كتيبه اي در مورد تاريخ بنا يا تاريخ تعمير و ناخوانا بودن اشعار سر در ورودي كاروانسرا ما را واداشت تا با تعدادي از دوستان به كاروانسرا رفته و از آن ديدن كنيم. كاروانسرائي پير و خسته در دل روستائي متروكه و خرابه كه تنها به وجود 6 ـ 5 خانوار دل خوش كرده است. با مشقت تمام و با ياري خدا ابيات زير را بر سر در ورودي كاروانسراي جمال آباد قرائت كرديم كه عبارت از پنج بيت شيوا و شيرين بصورت زير بود:
به عهد دولت شاهنشه جهان عباس
بنا نهاد اوغورلو امير ديوانش
بناي دولت او باد تا ابد محكم
چويافت صورت اتمام اين رباط ازخير
ز اتفاق همان گشت فايضاً تاريخ
كه هست ثاني عباس در عدالت و داد
رباط جانب دشت دژ جمال آباد
كه كرد بهر شه اين خانه دعا بنياد
به سعي قدرت بازوي بهترين استاد
رباط جانب دشت دژ جمال آباد
بعيد به نظر مي رسيد كه اثري اينچنين بدون تاريخ باشد تا اينكه كلمه «تاريخ» در انتهاي شعر فهماند كه اين مصرع تاريخ مرمت اثر بصورت ابجد است. از طرفي مصرع نخست از بيت آخر در مورد تكرار يك مصرع از شعر و فلسفه تكرار آن با كلماتي مانند «همان» و «فايضاً» ما را به منظور شاعر سوق مي دهد. عدد مصرع تكراري يا مصرع آخر شعر با حساب ابجد برابر است با 1065 كه سال مرمت و بازسازي آن در زمان شاه عباس ثاني است. شاه عباس دوم در سال 1052 قمري به سلطنت رسيد و در سال 1077 قمري فوت كرد.
پل شهرچاي (شهر كؤپروسو):
23 پل ميانه كه با نامهاي شهر كؤپروسو(پل شهري) ، پل راه آهن و پل ميانه معروف است ، نه تنها از نظر هنري شبيه 33 پل اصفهان است ، بلكه قدمت ساخت آن نيز به همان اندازه است. اين پل در١٢ كيلومتري جنوب شهر ميانه نرسيده به ايستگاه راه آهن و روستاي تازهكند پائين قرار دارد. اين پل روي رودخانه شهري كه يكي از شاخههاي قزل اوزن است ، ساخته شده است.طول اين پل ٢٦٠ متر و عرض آن 7.9 متر و داراي ٢٣ دهانه به عرض 6.7 متر با طاقي جناغي به ارتفاع حدود 2٥/٥ متر است. مصالح آن آجر است ولي از پايه سنگي استوار شده است. قدمت اين پل به دوره صفويه ميرسد و معماري به نام خواجه شمس الدين محمد جويني ، طراح آن بوده است. اين پل با شماره ثبت ٨٧٢ در فهرست آثار ملي ثبت شده است.از جهانگرداني كه از اين پل ديدن كرده اند ، مي توان به موريس دوكوتزبوئه اشاره كرد. او در سال 1817 ميلادي به ميانه آمده بود. درباره اين پل مي گويد: «در نقطه دوردستي از رودخانه كارلانكو (قارلانقو) در پاي رشته كوههاي كاپلانتي(قافلانتي) اردو زديم. پل زيباي 23 دهنه اي بر روي اين رودخانه بود. اين پل كه به دستور شاه عباس كبير ساخته شده است ، داراي پياده رو و پلّه است. در انتهاي آن چهار ستون سنگي نمايان است كه يكي از آنها افتاده است.»بر روي پايـه ها كه داراي آببرهاي مثلثي شكل مي باشند كه دهانه آن بوسيله پشتبند سه طبقه منشوري شكل مسدود گشته است ، روزنه هاي بيضي شكل آن ساخته شده است كه كار تهويـه هواي داخل كنود را برعهده دارند. در طرفين وروديهاي گذرگاه پل در گذشته ميلهايي با ارتفاع 1.5متر و سرستونهاي چهارگوش منطبق تعبيه شده بود كه عابران را به تنها راه مطمئن معبر هدايت مي كرده است. مصالح غالب در بنا آجر است و فقط در پايـه ها سنگ سفيد به صورت مكعب تراش دار بكار رفته و در طاق مسطح دو چشمه نيز از بتون استفاده شده است.آخرين تعمير با توجه به كتيبه منصوب بر پيشاني يكي از طاقها ، دردوره ولايتعهدي عباس ميرزا در آذربايجان انجام گرفته است. البته جاي كتيبه در دهنه چهارم شرقي وجود دارد كه به سرقت رفته است. اين پل در اداور مختلف تعمير شده است. در آخرين (به اصطلاح!) مرمت ، كه دو دهنه طرفِ شهر تخريب مي شد ، بجاي دو دهنه يك دهنه بتوني صاف و خالي از هرگونه شباهت به اين اثر باستاني جاي آنرا گرفته است. قطعاً اين مرمت هم بخاطر رفت و آمد تراكتورها و خودروها بوده است و هيچ دلسوزي در مورد اين اثر باستاني وجود نداشته است. قطعاً اگر چنين بنائي در شهري مثل اصفهان وجود داشت ، چنين خيانتي نمي كردند. اين كار اگر توسط ارگاني غير از سازمان حفظ ميراث فرهنگي انجام گرفته است ، پيگرد قانوني دارد و اگر توسط اين سازمان صورت پذيرفته باشد ، خيانت به ملت و تاريخ پيشينيان محسوب مي شود و هر كدام از همشهريان مي توانند عليه اين سازمان عريض و طويل شكايت كنند.
مسجد سنگی ترک (داش مسجيد):
اين مسجد كهن در شهر ترك واقع در 31 كيلومتري شمالشرق ميانه واقع شده است. اين بنا از آثار بسيار مهم ايران است كه شگفتيهاي منحصر به فردي دارد. شيوه معماري و مصالح ساختماني كه در آن به كار رفته است ، باستان شناسان را به تحيّر واداشته است و در عين حال تاريخ درخشان هنر معماري اسلامي را در قرون گذشته به تماشاي علاقمندان مي گذارد. بناي مسجد و نماي بيروني آن ، همه يكپارچه از سنگ ساخته شده است. كنده كاري هاي باشكوه و كتيبه هاي زيباي آن كه به خط زيباي نستعليق تزيين شده ، موضوع ديگري است كه حكايت از دقت ، نبوغ و ظريفكاري معماران مسلمان آن دوران دارد. همچنين محراب و ستونهاي اين مسجد ، بگونه اي زيبا و حيرت انگيز با سنگهاي يكپارچه و قرمز ، هر بيننده اي را به تحيّر و تفكر وا مي دارد. يكي از اين ستونها كه تفاوت اساسي با ستونهاي ديگر دارد ، نشان مي دهد كه اين ستون ، بعدها و هنگام تعمير ، بجاي ستون اصلي به كار رفته است.اين مسجد 10 قسمت متمايز دارد. ساختمان اصلي آن تماماً از سنگ بنا شده و شبستانهاي آن بعدها با آجر ساخته شده است. در ضلع جنوبغربي اين مسجد آرامگاهي وجود دارد كه منسوب به باني يا معمار مسجد مي باشد. تاريخ بناي اين مسجد كهن بر كسي آشكار نيست. هيچ كتيبه اي نيز در مورد باني آن نتوانستيم پيدا كنيم. بعضي آن را به حضرت امام حسن(ع) نسبت مي دهند ، برخي ديگر زمان احداث آن را در قرن ششم مي دانند و بعضي ها هم معتقدند كه اين مسجد در قرن هشتم و دوران حكومت خانان مغول به دست سلطان محمد خدابنده (اولجاتيو) بنا شده است.بر در و ديوارهاي سنگي اين مسجد تاريخهاي 1016 و 1282 قمري به چشم مي خورد كه تنها نشان از تعمير اين مسجد در زمان شاه عباس صفوي و ناصرالدين شاه قاجار دارد. در كتيبه ديگري كه بر روي سنگهاي ميان دو پنجره قرار دارد ، اسامي كارفرما ، باني ، كنده كار و معمار مسجد به ترتيب: حاجي مراد تركي ، عباس كربلايي ، محمد صادق تبريزي و عبدالوهاب به چشم مي خورد. آنچه مايه تعجب است ، بزرگي تكه سنگهاي بزرگ مصرف شده در بناي مسجد است و عجيبتر اينكه اين نوع سنگها در ميانه يافته نمي شود و احتمالاً از مناطقي ديگر آورده شده اند. اگر چنين باشد ، معلوم نيست آنها را با چه وسيله اي آورده اند. شايد بتوان محراب مسجد را اوج هنر اين مسجد دانست. اين محراب يكپارچه از سنگ بگونه اي بسيار هنرمندانه و ظريف حكاكي شده و در ديوار مسجد جا گرفته است.كتيبه ها و سنگهايي از اين مسجد نيز مانند ديگر آثار باستاني از چشم طمعكار خائنان به فرهنگ ملت دور نمانده و به يغما برده شده است. حفظ و صيانت از چنين آثار ملي برعهده تك تك افراد است و همه در قبال نگهداري از آن بايد احساس مسئوليت كنند.سبک وشیوة معماری آن از عجایب روزگار است بنای مسجد ترک را به امام حسن مجتبی (ع) نسبت می دهند و یکپارچه از سنگ تراشیده شده ساخته اند.جلوی این مسجد تمام سنگی است و کتیبه ای بصورت نوار در قسمت بالای دیوار به خط زیبا و نستعلیق نوشته که حکایت از دقت ومهارت دارد. درکنار چپ در ورودی مسجد کتیبه ای است که در روی سنگ کنده شده و در دیوار بنا بصورت شش ضلعی زیبا به کار رفته است و در آن سنگ تاریخ بنا این جمله به چشم می خورد «کل شیٍ هابک الا وجهه له الحکم1282»نمای مسجد و نمای بیرونی آن همه یکپارچه از سنگ ساخته شده است کنده کاری های با شکوه و کتیبه های زیبـای آن به خط زیبای نستعلیق تزئین شده موضوع دیگری است که حکایـت از دقت؛نبـوغ و ظریفکاری معماران آن دوران دارد. همچنین محراب و ستــونهای این مسجـد بگـونه ای زیبا و حیرت انگیـز با سنگهای یکپارچه و قرمـز که هر بیننده ای را به تحیـر و تفکر وا می دارد. یکی از این ستونها که تفاوت اساسی با ستون های دیگر دارد نشان میدهد که این ستون بعدها به هنگام تعمیر بجای ستو اصلی به کار رفته است.این مسجد 10قسمت متمایز دارد ساختمان اصلی آن تمامآ از سنگ بنا شـده و شبستانهای آن بعدها با آجر ساخته شده است. در ضلع جنوبی این مسجد آرامگاهــی وجود دارد که منسـوب به بانـی یا معمـار مسجد می باشد تاریـخ بنای این مسجـد کهـن بر کسی آشکار نیست هیچ کتیبه ای نیز در مورد بانی آن نتـوانستـیـم پیـدا کنیـم بعضـی ها آن را به زمـان امـام حسـن (ع) نسبـت می دهند برخی دیگر زمان احـداث آن را در قرن ششـم می داننـد و بعضـی ها معتقدند که این مسجد در قرن هشتم ودوران حکـومت خانان مغول به دسـت سلطان محمد خدابنده(اولجاتیو) بنا شده است.بردر دیـوارهـای سنگی این مسجـد تاریخـهای 1016و1282 قمـری بـه چشم می خـورد کـه تنـها نشـان معتـبر از تعمیـر این مسجـد در زمـان شـاه عبـاس صفـوی و ناصـرالدین شاه قاجـار دارد . در کتیبـه دیگری که بر روی سنگـهـای مـیـان دو پنجـره قرار دارد اسـامی کار فرمـا; بانـی; کنـده کار و معمـار مسجد بـه تـرتـیـب: حاجــی مـراد ترکـی;عـباس کـربـلایی; محـمد صـادق تبـریـزی و عبدالوهاب به چشم می خورد.در حیاط این مسجد نیز حوضی به چشم می خورد که بنا به ضرورت محلی برای وضو گرفتن نماز گزاران بوده است.این مسجد در طول زمان بدفعات مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته است و اداره ای حفظ آثار باستانی استان آذربایجان شرقی وظیفه حفظ و مرمت آن را بر عهده گرفته است .شبستان مسجد به صورت مستطیل شـکل به ابعـاد 90/17* 5/21متـر است که از در ورودی که در شمال شرقی آن قرار دارد می توان وارد شبستان شد یک گنبـد بـزرگ بر فـراز جلـو خـان محراب و12گنبد کوچکتر بر روی ستونهای سنگی حجاری شده است .در گوشه جنـوب شرقی شبستان اتاق کوچکی به ابعاد 2۵ /2 *70 /2 وجــود دارد که به آرامگاه امامزاده و یا به قـولی مدفـن بانی بنا اختصاص داده شده است که به وسیلـه ی دو پنجـره مشبـک سنگی از شبستان و صحـننور میگیرد.
قلعه دختر(پل دختر(قیز كؤپروسو):
قيز قالاسي (قلعه دختر) در ميانه كه به شمار 870 جزو آثار ملي محسوب مي شود ، برروي كوهي در دو كيلومتري شمال قيز كؤپروسو و به شكل كثيرالاضلاع غيرمنتظم آجري بنا شده است. اين دژ مشتمل بر سه قسمت است: طبقه اول ديواري يكسره ، طبقه دوم حفاظ داخلي و طبقه سوم مقر اصلي فرماندهي. بناي اين قلعه مربوط به قرن 7 هجري است. ديوار قلعه داراي دو مدخل مي باشد كه هر كدام سه متر بلندي دارند و در بالاي يكي از اين مدخلها كتيبه اي روي سنگ نوشته شده كه خطوط آن بر اثر مـرور زمان و سوانـح طبيعي محو شده است.ديوارهاي قلعه با قيز كؤپروسو شباهت دارد. برخي تاريخ بناي آن دو بنا را نزديك بهم ذكر مي كنند ولي برخي ديگر از مورخان ، ساختمان قلعه را بسيار قديمي تر و مربوط به اردشير دراز دست ساساني مي دانند. اين قلعه داراي يك باروي 14 متري و دو ورودي 3 متري است. 16 يا 24 برج ديدهباني مخروبه دارد كه 8 برج آن بر رودخانه قزل اوزن مشرف است. در ميان قلعه ، دو منبع آب به ابعاد 10 در 15 متر و به ارتفاع10 متر وجود دارد كه آب آن بوسيله برف و باران تامين مي شده است. دو ضلع قلعه از صخره هاي طبيعي و يك ضلع آن از سنگ هاي تراشيده شده تشكيل يافته است. علاوه بر آن چاه هاي زيادي نيز در قسمتهاي مختلف قلعه وجود داشته كه در مواقع حساس از آب آنها استفاده ميشده است.سياحان و باستانشناسان بزرگي در قرنهاي گذشته از ميانه گذشته اند و اين قلعه را ستوده اند و از اقدام شاه عباس در تخريب قلعه گله كرده اند. معلوم نيست سلطان مقتدر و هنردوستي چون شاه عباس كه اصفهان را از بيابان به نصف جهان تبديل كرد ، چرا از ترس چند راهزن ، يكي از گنجينه هاي هنري منطقه را تخريب مي كند. البته گفته مورخان در مورد وجود راهزنان در اين قلعه صحيح نيست. اهالي ميانه در دوره شاه عباس زير بار سنگين مالياتي بودند تا شاه عباس بتواند پروژه هاي هنري خود در اصفهان را فرجام بخشد. آنها براي فرار از اين بار سنگين ، ميانه را ترك و به كوه و بيابان پناه برده بودند ، طوريكه بعضي جهانگردان و مورخان در اين دوره ، ميانه را كاملاً خالي از سكنه معرفي كرده و راههاي ميانه را بخاطر وجود راهزنان ، ناامن دانسته اند. سفرنامه شاردن اين گفته را تأييد مي كند. او در سال1672 ميلادي اين قلعه را مخروبه معرفي مي كند. تاورنيه(فوت 1689 م.) نيز در سفرنامه خود اين مطلب را گفته است. كارِري نيز به ماليات هاي سنگين صفوي و فرار مردم ميانه اشاره كرده است ، طوريكه در گذر از ميانه در سال 1694 م. احدالناسي را هم نديده است جز دو راهبان. اما كارري با تأكيد بر صفا و سرسبزي ميانه پيش بيني مي كند كه روزي اين شهر دوباره احياء شود.در اينجا نام 15 قلعه آورده مي شود كه بنام قلعه دختر شهرت دارند و نبايد آنها را با هم اشتباه بگيريم: قلعه دختر ميانه ، قلعه دختركرمان ، قلعه دخترفيروزآباد فارس ، قلعه دختر باكو ، قلعه دختر خراسان ، قلعه دخترعراق(حصن المراء) ، قلعه دخترقم ، قلعه دختر شهرستانك تهران ، قلعه دختر چالوس ، قلعه دخترفرشتگان فارس ، قلعه دو دختر فهليان فارس ، قلعه دخترنائين ، قلعه دختر چاراويماق ، قلعه دختر گرمي ، قلعه دختر كليبر(قلعه بابك).در مورد ابنيه و آثاري كه بنام «دختر ـ قيز» مشهور شده اند ، عده اي را عقيده بر اين است كه لزوماً باني يا حاكم آن قلعه يا پل ، دختر نبوده است بلكه اين عنوان بخاطر پاك و فرشته اي بودن اين جنس آدمي به آن ابنيه اطلاق شده است و گويا نامگذاران آن ، اميد به صيانت و محافظت اين قلعه با اين نام داشته اند. به نظر مي رسد آنها قلعه را مانند دختر ، بكر و پاك و به دور از دسترسي دشمن مي خواستند. براي پل نيز آرزوي عدم دسترسي و تفوق دشمن طبيعي يعني سيل بدآن را داشته اند.