فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 3441


درباره من
من هیچ نمیگویم مرا در نوشته هایم پیدا میکنی همه ی انچه میبینی منم من
زهره .ساحل (paint )    

نقش خالی

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۷/۱۹ ساعت 11:14 بازدید کل: 473 بازدید امروز: 146
 

خواستم نقش بزنم

اما نقشی نداشتم

 مدتیست فعل ماضی را صرف میکنم

چقدر صرف کردنش برایم دشوار شده

بودم          داشتم             بودیم          شاد بودیم             رفتیم             ماندیممممممممممممممم

وای دیگر نمیتوانم

این مصدر ماندن مرا خسته کرده

افعال دارند مرا به سخره میگیرند

و هی میخندند

میخندند و ........................ من که ریشی نداشتم

به ریشه ام میخندند

اری به ریشه ام میخندند

به هستی خود شک میکنم

نکنه من نیستم

و ...............

نکنه من مردم و خبرش هنوز حال نشده

شایدم اینه ها باز مرا تکرار کنند

شاید

شاید

 وای

ای وای دارم میشوم

از شدن گریزانم

این منم یا ایینه

غبار بینایی ام را کور کرده

نه من نیستم

خدایا چرا در دستور زبان کتاب زندگی من هیچ وقت ایندهههههه نبوددددددددددددددددددددددددددددددددد.................................

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۷/۱۹ - ۱۱:۱۵
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)