فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 3441


درباره من
من هیچ نمیگویم مرا در نوشته هایم پیدا میکنی همه ی انچه میبینی منم من
زهره .ساحل (paint )    

یه حس مبهم

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۸/۲۵ ساعت 20:14 بازدید کل: 388 بازدید امروز: 182
 

ساعتهاست ماتم برده به چی ؟نمیدانم

کجایم نمیدانم؟ هستم یا نیستم این را هم نمیدانم ؟

نیستهای زندگیم زیاد شده

چقدر حسرت هستها عذابم میدهند

ساعتهاست درجا میزنم این روزها بودن را در نبودن ارزو میکنم

ای کاش میشد با سفیدی دیوار یکی شوم

ای کاش میشد بدانم تفاوت بودن و نبودن را

ای کاش میشد مات من پاره شود حتی با بال زدن یک حشره

ساعتهاست ماتم برده به چی ؟ نمیدانم

مادرم میاید مرا صدا میزند صدایی از من نمیشنود

باز صدا میزند نمشنوم

میمانم

نمیروم

این نیستی را دوست دارم

نیست میشوم

چه زیباست نیست شدن در این هستی

دارم میمیرم و چقدر زیباست

این مردن

داشتم میگفتم دارم میفهمم این تفاوت مبهم بودن و نبودن را

میمیرم میفهمم نیست میشوم هست میشوم حالا مات میشوم دیوار میشوم .............................

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۸/۲۵ - ۲۰:۱۴
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)