در مطلب پیشین اشاره شد که گاه ممکن است در مواردی اجرای مجازات به تاخیر بیفتد و در زمان مقرر اجرا نشود. حال در این مطلب می خواهیم با پیش آمدهای ساقط شدن محکومیت کیفری آشنا شویم که باعث می شوند مجازات به طور کلی از بین برود.
جهات سقوط مجازات ۷ مورد می باشند که هر یک را جداگانه بررسی خواهیم کرد.
۱-فوت محکومُ علیه
بر طبق اصل شخصی بودن مجازات ها با کوتاه شدن دست مجرم از دنیا اجرای مجازات متوقف می شود. در اصل مجازات شامل مجرم و تمام افرادی است که موجب آن جرم شده اند بنابراین با فوت مجرم حق عمومی که همان حق مجازات می باشد از بین می رود و اگر مجازات به اجرا درآمده باشد بقیه آن بلااجرا می ماند. این قاعده که با فوت محکوم علیه مجازات از بین برود ناظر به تمام مجازاتهای ۴گانه ای است که در ماده ۱۴ ق.م.ا نام برده است با یک تفاوت در مورد دیه که به نظر اکثریت دیه دین است و با مرگ شخص مقصر از بین نمی رود بلکه از اموال متوفی پرداخت می شود. و اگر وی مالی نداشته باشد دو حالت وجود دارد:
الف) اگر قتل عمد باشد سرپرست مقتول می تواند دیه را از بستگان قاتل بگیرد و اگر بستگانی نداشت یا توانایی پرداخت نداشتند دیه از بیت المال پرداخت می شود.
ب) اگر جنایت شبه عمدی و همچنین خطای محض باشد در صورتی که پرداخت دیه بر عهده مرتکب باشد با مرگ جانی دیه جنایت از اموال او پرداخت می شود و اگر مرتکب مالی نداشته باشد، دیه از بیت المال پرداخت خواهد شد.
۲_گذشت متضرر از جرم
گذشت بخشش است و گذشت متضرر از جرم چشم پوشی زیان دیده از تعقیب متهم و یا مجازات مجرم است. اما تنها با گذشت متضرر از جرم اجرای مجازات در همه حال از بین نمی رود، بلکه گذشت متضرر از جرم هنگامی موثر است که جرم از جرایم قابل گذشت باشد یعنی جرم هایی که تعقیب مجرم بسته به مطالبه شاکی باشد و اگر او از حق خود بگذرد تعقیب کیفری نیز متوقف می شود. جرایم قابل گذشت به آن دسته از جرایم گفته می شود که جنبه خصوصی جرم بر جنبه عمومی آن غلبه دارد و ضررهای ناشی از آن عموماً متوجه منافع خصوصی یا خانوادگی است.
برای اینکه گذشت موثر واقع شود سه شرط لازم است:
۱) اهلیت:گذشت زیان دیده از جرم پیش آمده حق است و صاحب حق در صورتی می تواند حق خود را دارا شود که اهلیت داشته باشد. بنابراین، گذشت صغیر، فرد مجنون و اشخاص غیر رشید پذیرفته نمی شود.
۲) منجز بودن گذشت(وابسته به امر شخصی نبودن): گذشت باید بدون قید و شرط باشد. اگر متضرر از جرم، گذشت خویش را معلق یا مشروط بر تحقق امری نماید تاثیری بر روند تعقیب، رسیدگی و صدور حکم ندارد.
۳) بقاء گذشت: برگشت از گذشت متضرر از جرم چه شفاهی باشد چه کتبی مسموع نیست. یعنی با گذشت متضرر از جرم شکایت مجدد او در همان موضوع و از همان شخص پذیرفته نخواهد شد.
۳_ توبه
توبه به معنی دست کشیدن از کار زشت و بازگشتن از گناه است. توبه از احساس ندامت و پشیمانی منشاء می گیرد که نشانه ی تحول باطنی مجرم و امید به اصلاح پذیری اوست.
توبه ای سبب سقوط مجازات می شود که برای قاضی دادگاه محرز گردد و ثابت شود که مرتکب تظاهر به توبه نکرده باشد وگرنه بازخواست دارد.
-توبه در چه جرایمی تاثیر دارد؟
در جرایم موجب حد(به استثنای قذف و محاربه) یعنی زنا، لواط، تفخیذ، مساحقه، قوادی، سب نبی، مصرف مسکر، سرقت، بغی و افساد فی الارض، اگر متهم قبل از اثبات جرم توبه کند و اصلاح او برای قاضی احراز شود، حد از او ساقط می گردد و تعقیب کیفری موقوف می شود. همچنین اگر این جرایم با اقرار ثابت شده باشد و مرتکب توبه کند دادگاه می تواند عفو او را از مقام رهبری درخواست کند اما در صورتی که جرم با شهادت شهود ثابت شده باشد و مجرم پس از آن توبه کند توبه ی او تاثیری ندارد.
حد قذف و مجازات قصاص و دیه با توبه متهم از بین نمی روند چون این مجازات ها جنبه ی حق الناسی دارند و فقط با گذشت شاکی مجازات از بین می رود. قانونگذار توبه مرتکب را در جرایم تعزیری درجه یک تا پنج و در تکرار جرایم تعزیری و تعزیرات متون شرعی نپذیرفته است و تاثیر آن را در تخفیف جرایم تعزیری درجه یک تا پنج مجاز می داند اما در مجازاتهای تعزیری درجه شش تا هشت، توبه مرتکب را از جهات سقوط مجازات محسوب نموده است. توبه مجرم بر مجازات های تکمیلی و تبعی ندارد.
۴_ مرور زمان
منظور از مرور زمان گذشتن مدت زمانی از تاریخ به وقوع پیوستن جرم یا آخرین اقدام تعقیبی یا تحقیقی و یا قطعیت حکم که پس از آن به موجب قانون شکایت در مرجع قضایی پذیرفته نم شود و یا تعقیب و رسیدگی به دعوی عمومی و اجرای مجازات منتفی است. اگر اینگونه باشد می گویند جرم مشمول مرور زمان شده است.
انواع مرور زمان:
مرور زمان شکایت
مرور زمان تعقیب و تحقیق
مرور زمان اجرای حکم
منظور از مرور زمان شکایت چیست؟
وفق ماده ۱۰۶ ق.م.ا در جرایم تعزیری قابل گذشت هر گاه متضرر از جرم در مدت یک سال از تاریخ اطلاع از وقوع جرم، شکایت نکند، حق شکایت کیفری او از بین می رود مگر اینکه تحت سلطه متهم بوده یا به دلیلی خارج از اختیار، قادر به شکایت نباشد که در این صورت مهلت مزبور از تاریخ رفع مانع محاسبه می شود. هرگاه متضرر از جرم قبل از انقضای مدت مذکور فوت کند و دلیلی بر صرف نظر وی از طرح شکایت نباشد هر یک از ورثه ی وی در مهلت شش ماه از تاریخ وفات حق شکایت دارد.
پس در صورتی که شاکی در مدت یک سال به مرجع صالح شکایت نکند، حق خود را از دست داده است.
مرور زمان تعقیب و تحقیق:
عبارت از سپری شدن مدتی از تاریخ وقوع جرم است که دعوی عمومی از بین رفته و دیگر نم توان متهم را تعقیب کرد.
ماده ۱۰۵ ق.م.ا احکام مرور زمان را به خوبی شرح داده است:
مرور زمان، در صورتی تعقیب جرائم موجب تعزیر را موقوف می کند که از تاریخ وقوع جرم تا انقضای مواعد زیر تعقیب نشده یا از تاریخ آخرین اقدام تعقیبی یا تحقیقی تا انقضای این مواعد به صدور حکم قطعی منتهی نگردیده باشد:
الف- جرائم تعزیری درجه یک تا سه با انقضای پانزده سال
ب- جرائم تعزیری درجه چهار با انقضای ده سال
پ- جرائم تعزیری درجه پنج با انقضای هفت سال
ت- جرائم تعزیری درجه شش با انقضای پنج سال
ث- جرائم تعزیری درجه هفت و هشت با انقضای سه سال.
مرور زمان اجرای حکم به چه صورت است؟
این نوع مرور زمان با صدور حکم محکومیت لازم الاجرا آغاز می شود و اگر در مواعد ذکر شده حکم محکومیت اجرا نشود، اجرای آن موقوف می گردد. انقضای مواعد مرور زمان اجرای حکم در ماده ۱۰۷ ق.م.ا ذکر شده است:
مرور زمان، اجرای احکام قطعی تعزیری را موقوف می کند و مدت آن از تاریخ قطعیت حکم به قرار زیر است:
الف- جرائم تعزیری درجه یک تا سه با انقضای بیست سال
ب- جرائم تعزیری درجه چهار با انقضای پانزده سال
پ- جرائم تعزیری درجه پنج با انقضای ده سال
ت- جرائم تعزیری درجه شش با انقضای هفت سال
ث- جرائم تعزیری درجه هفت و هشت با انقضای پنج سال
۵- نسخ قانون
معنی لغوی نسخ باطل کردن یا برانداختن چیزی است. نسخ قانون در اصطلاح حقوق به از بین رفتن اعتبار یک قانون به وسیله قانون دیگر گفته می شود. قانون اول را منسوخ و قانون اخیر را ناسخ می نامند.
نسخ قانون به دو روش نسخ صریح و نسخ ضمنی صورت می گیرد.
نسخ صریح آن است که هنگام وضع قانون جدید، قانونگذار بی اعتباری مقررات گذشته را به صراحت بیان کند. گاه با دقت و توجه کامل مشخصات قانون منسوخ را بیان می کند و گاه با جمله ی کلیه قوانین و مقررات مغایر با این قانون لغو می گردد.تعیین قوانین منسوخ را به عهده اجرا کنندگان قانون می گذارد.
نسخ ضمنی صورتی از نسخ است که در یک موضوع خاص دو یا چند قانون وجود داشته باشد و هر دو با هم ممکن نباشند و چون قانون اخیر مد نظر اراده ی کنونی قانونگذار است در قسمت های که با قانون یا قوانین مقدم مغایرت دارد آن را نسخ می نماید.
حال سوال این است که نسخ قانون در هر مرحله از مراحل رسیدگی جرم چه تاثیری دارد؟
اگر پیش از صدور حکم قطعی، قانون سابق نسخ شود نهاد تعقیب یا دادگاه با صدور قرار موقوفی تعقیب، به تعقیب متهم خاتمه می دهد.
اگر حکم محکومیت اجرا نشده باشد دیگر اجرا نمیشود.
اگر حکم محکومیت در حال اجرا باشد اجرای حکم موقوف می شود.
اگر حکم محکومیت اجرا شده باشد هیچ گونه اثر کیفری بر آن بار نمی شود.
هنگامی که قانونی نسخ می شود پیگرد کیفری مجرم موقوف می ماند اما جبران خسارت بزه دیده در دادگاه حقوقی به قوه ی خود باقی است.
۶- بخشودگی یا عفو خصوصی
عفو در لغت به معنی آمرزش، مغفرت، گذشت و بخشایش است. و در اصطلاح حقوق کیفری تصمیمی است که به ابتکار و با پیشنهاد قوه قضاییه و موافقت رهبری گرفته می شود و به موجب آن تمام یا قسمتی از مجازات محکومان بخشیده و یا به مجازات خفیف تری تبدیل می گردد.
قلمرو شمول عفو خصوصی همه ی مجازات های تعزیری است و مجازات های قصاص و دیه به دلیل حقوق الناسی بودن کلاً مستثنی از عفو هستند. اما مجازات های حدود غیر قذف به شرط آنکه متهم پس از اقرار توبه کند شاید مشمول عفو شوند. عفو خصوصی تمام مجازات های اصلی و تکمیلی را در بر می گیرد.
شرط اساسی برای شمول عفو این است که بزهکار به موجب حکم دادگاه صلاحیت دار محکومیت یافته باشد و حکم محکومیت او قطعی شده باشد. محکوم علیه در قبول یا رد عفو اختیار ندارد و چون عفو از حقوق عمومی است و بنا به مصالح اجتماعی اعطا می گردد، پیروی از آن الزامی است.
۷- عفو عمومی
عفو عمومی بر خلاف عفو خصوصی جنبه نوعی دارد یعنی موضوع آن رفتار مجرمانه گروهی از محکومان است بدون آنکه شخصیت آنان در نظر گرفته شود. اختیار عفو عمومی با قوه ی مقننه است.
تعیین قلمرو عفو عمومی، نوع جرایم و اشخاصی که از آن بهره می برند بر مبنای نظر قانونگذار است. و قانونگذار خود قبول کرده که فقط در جرایم موجب تعزیر قوانین عفو تصویب کند.
عفو عمومی تاثیری بر آینده ندارد و اثر آن از تاریخ تصویب قانون عفو نسبت به گذشته است.
عفو عمومی قبل از محکومیت قطعی دعوی عمومی را از بین می برد و اگر متهم تحت تعقیب نباشد پس از آن هیچ گاه تعقیب کیفری شروع نخواهد شد و نیز اگر تعقیب شروع شده اما منتهی به صدور حکم نشده باشد موقوف می شود.
عفو عمومی پس از صدور حکم قطعی موجب نابود شدن محکومیت کیفری می شود.
*شبه عمد: از اقسام جنایت است. جنایت به لحاظ قصد و عدم قصد آسیب رسانی جنایت فرد عاقل و بالغی که قصد فعل منجر به آسیب زدن را نداشته است.
*خطای محض: شخص مقتول اصلا مورد نظر قاتل نیست یعنی قاتل نمی خواهد که مقتول را بکشد ونه در صدد انجام عملی در مورد مقتول بوده است در واقع مقتول اتفاقا هدف را می گیرد ودر نتیجه به قتل می رسد.
*قذف: عبارت است از نسبت دادن زنا یا لواط به شخص دیگر هرچند مرده باشد.
*محاربه: عبارت از کشیدن سلاح به قصد جان ،مال یا ناموس مردم یا ارعاب آن ها به نحوی که موجب ناامنی در محیط گرد